|
|
|
نماینده مردم کرمان در مجلس در تذکری از آنچه توهین به مردم کرمان در سریال شهرزاد می خواند انتقاد کرد.
خبرگزاری ایسنا: نماینده مردم کرمان در مجلس در تذکری از آنچه توهین به مردم کرمان در سریال شهرزاد می خواند انتقاد کرد.
محمد مهدی زاهدی در تذکری در جلسه علنی امروز یکشنبه مجلس اظهار کرد: اخیرا سریالی تحت عنوان سریال شهرزاد که از نمایش های خانگی و به کارگردانی فردی به نام ح.ف است توهین جدی به مردم بصیر و ولایت مدار کرمان کرده که جای تاسف است اجازه پخش چنین سریالهایی داده میشود.
وی افزود: از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می خواهیم با این موضوع برخورد کنند و نسبت به جمع آوری آن اقدام کنند و شکایت به قوه قضاییه نیز انجام شود که خود ما هم پیگیر آن هستیم.
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس همچنین در تذکری به وزیر آموزش و پرورش گفت: متاسفانه به جای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در زیرمجموعه این وزارتخانه شاهدیم که سیاسی کاری و نداشتن برنامه مناسب فرهنگی در اولویت قرار گرفته و بر اساس شواهدی که داریم زیرمجموعه راه خاصی را میروند که با فرمایشات آقای وزیر در تضاد است.
زاهدی با بیان اینکه نظام پرداخت حقوق بازنشستگان فولاد هنوز حل نشده یادآور شد: آنها دو ماه است حقوق نگرفته اند و بیش از دو سال است پاداش پایان خدمت دریافت نکردند. اعضای هیأت علمی که قبل از سال 83 بازنشست شدند نیز در عسر وحرج هستند و استاد تمام دانشگاه دریافتی اش یک میلیون و پانصد هزار تومان است. در کنار اینها قرار بوده فرهنگیان بازنشسته متناسب با تورم و مناسب با شاغلین افزایش حقوق داشته باشند . اینها فرزندانشان به سن ازدواج رسیده اند اما کمترین پولی برای تهیه جهیزه ندارند در حالیکه برخی از اینها یارانه هایشان نیز قطع شده است. لذا باید تسهیلاتی به آنها پرداخت شود.
وی با اشاره به حقوق کم بازنشستگان نیروهای مسلح به ویژه ارتش، نیروی انتظامی و سپاه گفت که برخی از امیران و سرداران این دو نهاد با مشکلات جدی مواجه هستند.
نماینده مردم کرمان با اشاره به ابتلای تعدادی از مردم حوزه انتخابیه خود به آنفلوآنزا و ضمن ابراز تسلیت به خانواده های درگذشتگان یادآور شد: دانشگاه علوم پزشکی کرمان و رفسنجان تلاش خود را انجام داده اند ، آقای وزیر م به کرمان آمده اند که ما از این بابت از ایشان تشکل میکنیم ضمن اینکه قرار بود دارو به سرعت در کرمان توزیع شود که امیدواریم امروز این کار صورت گیرد تا رفع نگرانی شود.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
سریال شهرزاد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 آذر 1394
|
|
رویترز برترین تصاویر سال مهاجرینی را منتشر کرده که از خاورمیانه و شمال آفریقا در امید دستیابی به زندگی بهتر خطرات یک سفر پرمخاطره از آبهای مدیترانه و دریای اژه را تا غرب اروپا به جان میخرند.
خبرگزاری تسنیم: رویترز برترین تصاویر سال مهاجرینی را منتشر کرده که از خاورمیانه و شمال آفریقا در امید دستیابی به زندگی بهتر خطرات یک سفر پرمخاطره از آبهای مدیترانه و دریای اژه را تا غرب اروپا به جان میخرند.
بخش اعظم این مهاجرین را پناهجویان سوری تشکیل میدهند که از کشور جنگزده خود به ترکیه و از آنجا از طریق دریای اژه به یونان سفر میکنند. بسیاری از این پناهجویان در آبهای ساحلی ترکیه و یا یونان جان خود را از دست دادهاند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
حوادث ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
عکس ، پناهندگان ، پناهجویان ، سوریه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 آذر 1394
|
|
فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به حضور پلیس اسکی سوار در ارتفاعات مختلف شهر تهران گفت: هدف از این اقدام پوشش انتظامی و خدماترسانی به شهروندان در سال جاری است.
خبرگزاری آنا: فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به حضور پلیس اسکی سوار در ارتفاعات مختلف شهر تهران گفت: هدف از این اقدام پوشش انتظامی و خدماترسانی به شهروندان در سال جاری است.
سردار حسین ساجدی نیا از حضور مستمر و فعال تیم های اسکی پلیس کوهستان در محورهای کوهستانی تهران خبر داد و اظهار کرد: با توجه به برودت هوا و برفگیر شدن محورهای کوهستانی و همچنین بازگشایی پیستهای اسکی تیمهای اسکی پلیس کوهستان به منظور خدمت رسانی بهتر به شهروندان در این پیستها مسقر میشوند.
این مقام انتظامی افزود: به منظور برقراری نظم، نظارت بر اماکن عمومی و رستورانهای کوهستانی، کمک به مصدومان و جلوگیری از بروز جرائم اخلاقی و اجتماعی پلیسهای اسکی سوار در ارتفاعات برفگیر و پیستهای اسکی اطراف تهران نظیر شمشک، دربند سر و توچال مستقر شدهاند.
وی با بیان اینکه پلیس کوهستان در نظر دارد از بروز هر نوع ناامنی در این مناطق جلوگیری کند و به لطف خداوند توانسته در اجرای ماموریتهای خود اقدامات مفید و نتایج خوبی را رقم بزند، اضافه کرد: ماموران با حضور مستمر خود در حاشیه پایتخت توانستهاند تا اندازه زیادی وقوع سرقت و زورگیری، درگیری و مزاحمت، کشف حجاب و استعمال مواد مخدر را کاهش دهند و امروز ما شاهد تامین امنیت مطلوبی در مناطق کوهستانی حاشیه تهران بزرگ هستیم.
فرمانده پلیس پایتخت با اشاره به تجهیزات تحت اختیار پلیسهای کوهستان عنوان کرد: پس از راهاندازی این پلیس در پایتخت بالتبع باید با توجه به شرایط محل ماموریتی این پلیس، تجهیزات خاص برای این پلیس در نظر گرفته میشد که موتورسیکلتهای مخصوص کوهستان، موتورهای چهارچرخ و تجهیزات اسکی برای فصول سرد و برفی از جمله این تجهیزات است.
سردار ساجدی نیا درباره لباس خاص طراحی شده برای پلیس کوهستان گفت: شرایط ماموریتی این یگان، طراحی لباس خاصی را برای ماموران پلیس کوهستان و اسکی ایجاب میکرد لذا در طراحی لباس خاص پلیس اسکی و کوهستان سعی شده است تا با شرایط محیطی و ماموریتی این یگان و همچنین برودت هوای محیطی ماموریتهای این پلیس، تمامی فاکتورهای محیطی و پلیسی به کار گرفته شود، از سوی دیگر سعی شده است تا لباس ماموران پلیس کوهستان نشان دهنده و متمایز کننده ماموران این یگان باشد و مشخصات و نشانههای پلیسی را دارا باشد.
رئیس پلیس پایتخت بیان کرد: با توجه به اینکه فضای ماموریتهای پلیس اسکی سوار، مناطق کوهستانی و تفرجگاههای ویژه اسکی اطراف پایتخت است و خانوادهها از حضور در این مناطق استقبال خوبی به عمل آوردهاند، نیاز به بهرهگیری از پلیس زن در قالب پلیس کوهستان و پلیس اسکی احساس میشد، از این رو تعدادی از ماموران پلیس زن نیز با اخذ آموزشهای اسکی، در قالب پلیس در پیست اسکی مستقرند تا به همراه دیگر ماموران با مصادیق ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی نظیرکشف حجاب، بدپوششی، مزاحمت نوامیس، آلودگی صوتی و دیگر جرایم اخلاقی برخورد کنند و به ارائه خدمات انتظامی به شهروندان بپردازند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
گشت ارشاد -اسکی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 آذر 1394
|
|
توکیو تمیزترین شهر آسیا است و کوبه رتبه سوم را در این زمینه دارد.اینها موضوعاتی است که تعجب بسیاری را بر می انگیزد.واقعا چطور ژآپنی ها شهرهای به این بزرگی را تمیز نگه می دارند؟!
برترین ها - یاشار بوم راشین: توکیو تمیزترین شهر آسیا است و کوبه رتبه سوم را در این زمینه دارد.اینها موضوعاتی است که تعجب بسیاری را بر می انگیزد.واقعا چطور ژآپنی ها شهرهای به این بزرگی را تمیز نگه می دارند؟!
به عنوان مثال توکیو 13 میلیون جمعیت دارد و سخت کار می کند تا شهر را تمیز نگاه داشته و محیط زیست را تا حد ممکن دوست داشتنی نگه دارد.از طرف دیگر توکیو کمترین میزان انتشار دی اکسید کربن در کل قاره آسیا را به خود اختصاص داده است.
چطور کنترل شهر به این بزرگی امکان دارد؟
تفکیک زباله
در تمیزی ژاپن عوامل مختلفی دخیل هستند که در آن میان تفکیک زباله قطعا یکی از مهمترین عوامل محسوب می شود.
وابسته به شهر و حتی ناحیه, زباله ها به دو صورت قابل احتراق و غیر قابل احتراق تفکیک می شوند.به علاوه مواد بازیافتی در دسته های بطری های پلاستیکی, بطری های شیشه ای و کاغذ بصورت جداگانه جمع آوری می شوند.
با کمال تعجب خیابان های پایتخت ژاپن فوق العاده تمیز است.آشغال و زباله به ندرت دیده می شوند.به سبب سطل آشغال هایی که در مغازه ها و ایستگاهها به وفور پیدا می شوند,برای مردم راحت است که از شر زباله شان رها شوند و از تولید آشغال و زباله سازی ممانعت به عمل بیاورند.
شهروندان
علاوه بر این ژاپنی ها از همان کودکی مسئول زباله خودشان بار می آیند و اگر نیاز باشد آن را با خود به خانه شان می برند.این همان دلیلی است که باعث می شود مکان های عمومی فوق العاده تمیز باشند و این اتفاق حتی بعد از شکوفه زدن گیلاس و یا متعاقب یک روز آفتابی در ساحل دریا می افتد.
عموما ژاپنی ها مردمی هستند که متوجه محیط اطرافشان هستند.خواه این محیط مردم و خواه مواد باشند.گرافیتی و یا دیوارنویسی کمتر دشیده می شود و وندالیسم و تخریب کاملا نادر است.
ایستگاههای مختص سیگار
در نهایت خیلی از جاهای شلوغ توکیو مثل شیبویا و یا شینجوکو انواع مختلفی از قوانین ضد استعمال دخانیات دارند.برای همین استگاههای مخصوصی برای استعمال دخانیات تاسیس شده است و غیذ قانونی و قدغن است که کسی در بیرون این جاها به استعمال دخانیات بپردازد.بنابراین ته سیگارهای افتاده بر زمین چیزی نادر برای دیدن است.
ژاپن هنوز در حال بهبود است و با سهمی که به هر نفر داده می شود,می توان آینده ای تمیز تر هم برای آن متصور بود!
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
ژاپن ، تمیز ، شهرهای تمیز ، توکیو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 آذر 1394
|
|
کمیته انتخابات شهرداری عربستان روز یکشنبه اعلام کرد سالمه العتیبی موفق شد از شهرک مدرکه به شورای شهر منطقه مکه مکرمه راه یابد.
وبسایت مشرق: کمیته انتخابات شهرداری عربستان روز یکشنبه اعلام کرد سالمه العتیبی موفق شد از شهرک مدرکه به شورای شهر منطقه مکه مکرمه راه یابد. هشت زن در انتخابات شورای شهر عربستان که یکی از آنها در منطقه مکه مکرمه کاندیدا شده بود؛ به پیروزی رسیدند. این اولین بار در تاریخ عربستان سعودی است که زنان در چنین انتخاباتی شرکت می کنند. رای گیری برای انتخابات شورای شهرداری های عربستان روز شنبه در حالی آغاز شد که برای نخستین بار به زنان این کشور اجازه داده شد نامزد انتخابات شوند و پای صندوق های رای بروند و شخص مورد نظر خود را انتخاب کنند. عربستان تنها کشور جهان به شمار می رود که تاکنون فقط مردان در آن حق رای دادن و نامزدی برای انتخابات را داشته اند. گفتنی است نامزدهای زن حق صحبت رودررو با رایدهندگان مرد را نداشتند.
بر اساس نتایج اولیه شمارش آراء که اسامه البار، رئیس کمیسیون محلی انتخابات شورای شهر اعلام کرد: سالمه بنت حزاب العتیبی در انتخابات شورای شهر در منطقه مدرکه از توابع مکه مکرمه به پیروزی رسیده است.
سالمه العتیبی
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
سیاسی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
شهرداری ، عربستان ، زن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 آذر 1394
|
|
تاریخ پزشکی ایران به گذشتههای دور باز میگردد. نخستین مرکز آموزش طب ایران در قرن سوم میلادی (دوره ساسانیان) در دانشگاه معروف آن زمان، جندیشاپور برپا شد.
وب سایت همشهری شش و هفت - فاطمه احمدی: تاریخ پزشکی ایران به گذشتههای دور باز میگردد. نخستین مرکز آموزش طب ایران در قرن سوم میلادی (دوره ساسانیان) در دانشگاه معروف آن زمان، جندیشاپور برپا شد. اما «دوران طلایی پزشکی ایران» بین سده چهارم تا نهم میلادی بود. در این عصر، چند نفر از برجستهترین پزشکان تاریخ طب جهان از جمله زکریای رازی و ابن سینا پرورش یافتند.
تاثیر این دو پزشک برجسته به مدت بسیار طولانی تا سده هفدهم میلادی تداوم یافت. پزشکی نوین ایران در اواسط قرن نوزدهم میلادی پس از تاسیس دارالفنون در سال 1268 هجری قمری پا گرفت و در سال 1313 خورشیدی با گشایش دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شکوفا شد. بنابراین شگفت انگیز نیست که دانشی با این پیشینه در ایران، صاحب یک موزه تخصصی در تهران باشد.
نمایی از موزه تاریخ علوم پزشکی
صفحه موزهگردی این هفته به گشت و گذار در موزه ملی تاریخ پزشکی ایران و آشنایی با شماری از آثار برجسته آن اختصاص دارد. این موزه در تهران، خیابان کارگر شمالی، بالاتر از چهارراه جلال آل احمد، ورودی شماره یك پردیس دانشگاه تهران واقع شده است.
اسناد پزشکی در کالسکهخانه امیرکبیر
بنایی که موزه ملی پزشکی در آن مستقر شده، بنایی است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار به دستور میرزا تقیخان امیرکبیر ساخته شد و به روایتی کالسکهخانه امیرکبیر بوده است. این بنا در تیر سال 1378در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. سپس درسال 1380 با همکاری سازمان میراث فرهنگی و دانشگاه علوم پزشکی تهران، موزه ملی تاریخ علوم پزشکی در آن افتتاح شد.
همچنین در سال 1391 در سایت موزههای دانشگاهی (UMAC) در بین بیش از سه هزار موزه دانشگاهی دنیا، به عنوان اولین موزه دانشگاهی ایران ثبت شد. این موزه از بخشهای متنوعی تشکیل شده که برخی از آنها عبارتند از بخش دیرین انسان شناسی، مردمشناسی، دامپزشکی، چشمپزشکی، دندانپزشکی، دواخانه نظامی و بخشهای مربوط به ابزار و اسناد پزشکی از دوران پیش از تاریخ تا دوره معاصر.
مومیایی 900 ساله بانوی 65 ساله
تكنیك مومیایی در كشور مصر برای بقای جسد به دلیل اعتقاد به «كا» انجام میشد. مصریها معتقد بودند كه روح انسان «كا» پس از مرگ نیز در بدن وجود دارد ولی در ایران چه در دوران پیش از ورود اسلام كه دین زرتشت رواج داشت و چه بعد از ورود اسلام، مومیایی كردن بنابر باورهای مذهبی مجاز شمرده نمیشد.
با این حال، نمونههایی از اجساد در ایران یافت شدهاند كه به صورت طبیعی مومیایی شدهاند. از جمله این شرایط طبیعی میتوان به درصد بالای نمك موجود در خاك، رطوبت كم محیط و نبود میكروارگانیسمها اشاره کرد. یكی از این مومیاییهای طبیعی كه تقریبا به صورت كامل از تخریب حفظ شده است، مربوط به زنی 65 ساله است كه در اطراف یزد پیدا شده و حدودا 900 سال قدمت دارد.
جمجمه 5000 ساله با آثار جراحی ترپانسیون
امروزه عمل جراحی بدون وسایل و ابزارهای تخصصی و مدرن، داروهای شیمیایی گوناگون و روشهای خاص جراحی امكانپذیر نیست ولی شواهدی در دست است كه نشان میدهد حدود پنج هزار سال پیش در ایران اعمال جراحی روی انسانها انجام میگرفته كه بیانگر دقت و مهارت آنها در تشخیص دقیق بیماری و چیرهدستیشان در انجام عملهای جراحی بدون ابزار تخصصی جراحی است.
یك نمونه از این جراحیها، روی یك دختر 13 ساله در شهر سوخته زابل انجام شده است و نشان میدهد كه این دختر مبتلا به بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع درون جمجمه) بوده است. مطالعات میكروسكوپی و آزمایشگاهی انجام شده روی این جمجمه در كمال حیرت نشان دادهاند كه بافتهای جراحی شده در حال ترمیم بودهاند و این دختر كاملا بهبود پیدا كرده بود!
از دعا درمانی تا زالو اندازی
بخش مردم شناسی به بازنمایی میراث مردمی ایران در علوم پزشکی اختصاص دارد. یكی از میراثهای كهن و پر ارج این سرزمین، تجربههای ارزشمند مردمی است كه در طول هزاران سال برای دور نگه داشتن بیماریها از خود کوشش كردهاند و هر نسل چیزی به فرآوردههای نسل پیش از خود افزوده است. بدین ترتیب در هر شهر و دیار، گنجینههای بزرگی از تجربههای پزشكی در ذهن کهنسالان باقی مانده است. هنوز هستند مردمانی كه از خاصیت گل و گیاه محل خود آگاهی كافی دارند و رنج بسیاری از بیماران را با همان گیاهان كاهش میدهند.
جمعآوری این تجربهها و روشهای درمانی كهن از سراسر سرزمین ایران، بیگمان باعث حفظ گنجینههای بزرگی از فرهنگ ملی خواهد شد. در میان ایرانیان قدیم حفظ صحت بدن شرط اول حفظ سلامت روحی بوده است؛ چندان که در مناجاتها و نمازهایشان صحت و نیروی تن را پایه اول صحت روح میدانستند. طب سنتی در ایران مبتنی بر دو محور اساسی است: اول،اندیشهها و اعتقادات سنتی و باورهای مردم كه بیشتر شفاهی است و به آن طب عامیانه میگویند و شامل اعمال آیینی مانند دعا درمانی و بیرون راندن نیروهای بیماریزا از بدن بیمار است.
یکی از حکیمان زمان قاجار میان مردم
دوم، سنت طبی مندرج در متون قدیم است كه بسیاری از روشهای آن از نظر علم پزشكی مدرن مفید تشخیص داده شده است؛ مانند حجامت، زالو اندازی، رگزنی و از این قبیل. ابزار طب سنتی که در بخش مردمشناسی به نمایش درآمده شامل شاخهای حجامت، كلبتینها (انبركهای دندانپزشكی)، ابزارهای دعا درمانی، ترازوهای دقیق، قیچیها، نیشترها، چاقوها و کیف حکیمباشی است.
اوج شكوفایی پزشكی
شكوه تمدن ایرانی را میتوان در لابهلای كتب خطی و رسالههای دستنویس و اسناد به جای مانده از پیشینیان كه در كتابخانه و گنجینههای خطی وجود دارد، مشاهده کرد. با مروری بر این میراث عظیم در مییابیم كه ایرانیان نه تنها به ترجمه آثاری از زبانهای یونانی و سریانی اقدام كردند بلكه با اتكا به اندیشه و تفكر ایرانی، تحول بزرگی در علوم زمان به ویژه در علم طب به وجود آوردند. پیشینه شکوفایی علوم پزشكی در ایران پس از اسلام به قرن سوم و چهارم هجری قمری و مشخصا به دوران زندگی محمد بن زكریای رازی میرسد.
او در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم شروع به تألیف كتابهای مهمی با موضوع طب کرد. تعداد این تالیفات آنگونه كه ابوریحان بیرونی گفته، بیش از 56 كتاب بزرگ و كوچك است. از این میان، مهمترین آنها، کتاب «الحاوی» است كه دایرهالمعارف مفصلی در علم پزشكی محسوب میشود. دیگر كتاب مشهور او «المنصوری» یا «طب المنصوری» است كه نسبت به كتاب «الحاوی» مختصرتر است و در 10 جزء تالیف شده یكی از قدیمیترین نسخههای این کتاب، زینتبخش غرفه نسخ خطی موزه ملی تاریخ علوم پزشكی است. این نسخه كه در سال 484 هجری قمری کتابت شده، به خط نسخ كهن نگاشته شده است. كاغذ آن از نوع كاغذ سمرقندی و جلد آن نیز تیماج عنابی است.
مدرک فارغالتحصیلی ارسطو خان از دارالفنون
یکی از بخشهای جالب توجه موزه تاریخ علوم پزشکی ایران، اسناد پزشكی موجود در غرفه اسناد و نسخ خطی است که اسناد جالب توجهی از دوره معاصر را در برمیگیرد. برخی از این اسناد عبارتند از: مجموعهای از اسناد پزشكی متعلق به تشكیلات اولیه بهداشتی در ایران یا همان اداره صحیه عمومی با موضوعاتی همچون تعیین اطبای شهرهای مختلف، اعلانهای صحی در باب انواع بیماریها، اعلان وزارت معارف در باب شرایط مجوز احداث مطب در تهران و آمار مرگ و میر بر اثر بیماریهای مختلف در تهران. شاخصترین اثر موجود در این بخش، دیپلم چهارخانهای است متعلق به میرزا ارسطو خان که در فاصله سالهای 1915 تا 1919 میلادی در مدرسه دارالفنون تحصیل میکرده است.
خورشید چشمپزشکی ایران
غرفه چشمپزشكی موزه ملی تاریخ علوم پزشكی شامل اسناد، ابزار كار و لوازم شخصی پروفسور محمدقلی شمس، بنیانگذار چشم پزشكی نوین در ایران است. وی متولد 1283 خورشیدی در تهران است. نخستین كار پروفسور شمس پس از اتمام تحصیلات در فرانسه و بازگشت به وطن، برپایی بخش چشم پزشكی ارتش در خیابان حافظ بود، سپس در زیر ساختمان مدرسه دارالفنون چشمپزشكی مدارس را راهاندازی کرد.
پروفسور شمس برای مبارزه با بیماری تراخم در جنوب ایران از انجمن چشم پزشكی جهانی تقاضای تعدادی پزشك کرد و توانست بیماران تراخمی را درمان و این بیماری را در مناطق جنوبی ایران کمابیش ریشه كن كند. از دیگر اقدامات ارزشمند او میتوان به مواردی چون انجام اولین پیوند قرنیه در ایران (1313)، انجام پیوند صلبیه و پیوند توام صلبیه و قرنیه (1314)، دایر كردن انجمن چشم پزشكی ایران (1326)، احداث بیمارستان فارابی و انتشار مجله انجمن چشم پزشكی ایران (1347 هـ.ش) اشاره کرد. پروفسور شمس در شهریور سال 1375 در 92 سالگی درگذشت.
وقتی پزشکی و دامپزشکی یکی بود!
در ایران و در دوره مادها و هخامنشیان (هزاره سوم تا ششم پیش از میلاد) اكثر موبدان و مغان دامپزشك بودند و این شغل بسیار شریف و بزرگ شمرده میشد. تعلیمات دامپزشكی جزو تعالیم دینی درآمده بود و فقط مغان و موبدان به آن دست مییافتند. در این دوران بنا بر شواهد و اسناد تاریخی پزشك انسانها و دامها یكی بود؛ یعنی پزشك، دامپزشك هم محسوب میشد!
در ایران قدیم از مدارك متفرق چنین بر میآید كه طاعون گاوی، سیاه زخم، نوعی آنژین شدید، تورم حاد گوش میانی، كرمهای رودهای و بسیاری از بیماریهای دیگر حیوانی را میشناختند و آگاه به اعمال جراحی دامپزشكی یعنی خونگیری، داغ كردن، شكستهبندی، بیرون آوردن تومورها و دملها، تراشیدن سم، اصول نعلبندی و اصلاح دست و پا بودند و اگر به واسطه عدم مهارت، موجب مرگ یا معیوب كردن ستور میشدند، باید غرامت میپرداختند.
نكته مهم دیگر در دامپزشكی ایران، پیگیری بیماریهای همهگیر دامی مخصوصا بیماریهای اسب در طول تاریخ است، زیرا اسب مورد توجه فراوان ایرانیان بود و مسائلی مانند اندامشناسی اسب، پرورش و تربیت اسبان، شناخت سن از روی دندانها، رنگهای مختلف اسبها و تطابق آنها با خواص فیزیولوژیك به حدی مورد توجه پزشکان ایرانی بود که میشود گفت برخی اطلاعات آنها از اسب کمابیش با اطلاعات امروزی برابری میکرد.
یکی از مهمترین اسناد و مدارک بخش دامپزشکی موزه، تصویری مربوط به آناتومی اسب است که حدود 500 سال پیش نقاشی شده هرچند این تصویر از نظر علمی جزو اسناد از رده خارج است اما از نظر تاریخی و هنری جایگاه بالایی دارد.
انتقال دندانپزشکی از دکان سلمانی به مدرسه طب
این بخش از موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران شامل ابزارهای دندانپزشكی است که از سوی استادان و پزشکانی همچون دکتر اخلاقی، دکتر مصفا، دکتر یزدی، دکتر نواب، دکتر طاهرزاده و دکتر صدرعاملی به این موزه هدیه شده است.دندانپزشكی نیز مانند سایر شاخههای علم پزشکی پیشینهای دور و دراز در ایران دارد اما این رشته به شکل امروزی از اواخر سده سیزدهم هجری شمسی در ایران پاگرفت.
در واقع، تا سال 1290 شمسی وضع دندانسازی مانند وضع طبابت و دواسازی تابع هیچ قاعده و ضابطه خاصی نبود؛ به طوری كه برای درمان بیماریهای دهان و دندان اعیان و اشراف همواره از دندانپزشكان خارجی استفاده میشد و درمان طبقات محروم اجتماع به عهده سلمانی و شاگرد زرگرها و عطارها بود! آنها نیز اغلب با روشهای خاصی که داشتند، نسبت به كشیدن دندانها یا گذاشتن روكش دندان مصنوعی اقدام میكردند و برای دردهای شدید و اورام دهانی، از داروهایی كه عطارها تجویز میكردند، بهره میبردند.
تا اینكه در سال 1290 شمسی اشتغال به حرفه دندانسازی مانند طبابت موكول به تحصیل اجازهنامه رسمی از وزارت معارف شد. از سال1297شمسی تعدادی از اطباء خارجی چون دكتر استپانیان (اهل تركیه) و دكتر میلچارسكی(اهل لهستان) به استخدام اداره صحیه درآمدند و با موافقت وزارت معارف كلاسهایی را برای تربیت و آموزش دندانسازی تشكیل دادند، ولی در همین ایام كه مصادف با تاسیس مدرسه طب در دارالفنون بود، لزوم آموزش نكاتی از بیماریهای دهان و دندان به محصلان مدرسه طب ضروری تشخیص داده شد و دكتر لقمانالدوله ادهم، رئیس وقت مدرسه طب، دكتر محسن سیاح را مامور تدریس بیماریهای دهان به شاگردان مدرسه طب کرد.
دکتر سیاح تحصیلات عالیه دندانپزشكی خود را در اروپا به اتمام رسانده و تازه به ایران بازگشته بود. بنابراین میتوان او را اولین دندانپزشك ایرانی دانست كه صاحب تحصیلات آكادمیك در این رشته بود یا به عبارت دیگر، موسس و پدر دندانپزشكی نوین ایران به شمار میآمد. در سال 1309، مدرسه دندانسازی وابسته به مدرسه عالی طب دایر شد و در سال 1316 نیز دانشكده دندانپزشكی دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشكده دندانپزشكی كشور تاسیس شد.
دواخانه نظامی
دواخانه نظامی از کهنترین داروخانههای ایران است که توسط هادیخان سرتیپ برای استفاده وزارت جنگ تاسیس شد و کلیه لوازم آن را از کشور اتریش خریداری کردند. پس از فوت هادیخان، خواهرزاده او - عبدالحسینخان نظامی - مسئولیت داروخانه را بر عهده گرفت و چندی بعد این داروخانه بابت طلب عبدالحسینخان از ارتش به او واگذار شد.
پس از فوت عبدالحسین خان در سال 1319 فرزند او دکتر امیر هوشنگ نظامی که استاد برجسته دانشکدههای پزشکی و داروسازی دانشگاه تهران بود، عهدهدار اداره داروخانه پدرش شد. این داروخانه قدیمی در سال 1367 تعطیل شد و پس از فوت دکتر امیر هوشنگ نظامی در سال 1371 به دانشکده داروسازی دانشگاه تهران انتقال پیدا کرد.
آنگاه در سال 1381 با تلاش و پیگیری خانم دکتر زرین دخت شرقی، همسر دکتر نظامی، داروخانه به همراه تجهیزات و اسناد مربوطه به موزه ملی تاریخ علوم پزشکی اهدا شد. مسئولان موزه نیز با استفاده از عکسهای قدیمی و با هزینه خانم دکتر شرقی، داروخانه نظامی را به صورت اصلی و اولیه خود بازسازی کردند. داروخانه نظامی پس از بازسازی در دوازدهم شهریور 1382 افتتاح شد.
تجهیزات به نمایش درآمده در این داروخانه عبارت است از دستگاه شیشه پرکن، دستگاه شربتسازی، دستگاه صافی، همزن، دستگاه حب بر، دستگاه عصارهگیر، ترازو، هاون چینی، دستگاه تقطیر، ظروف آزمایشگاهی، دستگاه پرس برای تهیه کاشه، دستگاه آلبومین متر، قالب قرص زنی، سرنگ شیشهای مدرج، آتشگردان، چراغ الکلی، ساکشن دستی، ظروف دو جداره برای حرارت غیر مستقیم، قالب شیاف، قالب قرص، دستگاه مهر برجسته وکلیشههای قدیمی مورد استفاده در داروخانه.
شعبه موزه ملی ایران در موزه تاریخ پزشکی
این بخش با کمک و پشتیبانی موزه ملی ایران در همان سالهای اولیه تاسیس موزه تاریخ علوم پزشکی راهاندازی شد و شامل 163 اثر با موضوع پزشکی است. این اشیا شامل سفالها، شیشهها و مفرغهایی است که دارای مصارف پزشکی بودهاند و سالیان سال در مخزن موزه ملی ایران نگهداری میشدند.
پرتره ابن سینا
سپس با تفاهمنامه مشترکی که بین موزه ملی و موزه تاریخ پزشکی به امضا رسید، به صورت امانی در اختیار موزه ملی تاریخ علوم پزشکی قرار گرفتند تا نمایشدهنده پیشینه و سیر تحول پزشکی ایران در روزگاران کهن باشند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران ، موزه ، تاریخ پزشکی ایران ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 22 آذر 1394
|
|
حجت الاسلام محمد علی ابطحی و حجت الاسلام محمدرضا زائری به دلیل حضور مستمرشان در شبکه های اجتماعی دنبال کننده های چند هزار نفری دارند.
روزنامه هفت صبح - آزاده باقری: حجت الاسلام محمد علی ابطحی و حجت الاسلام محمدرضا زائری به دلیل حضور مستمرشان در شبکه های اجتماعی دنبال کننده های چند هزار نفری دارند.
روحانیون محبوب اینستاگرام در سایت های خبری به ترتیب محبوبیت حجت الاسلام شهاب مرادی، حجت الاسلام محمد علی ابطحی و حجت الاسلام محمدرضا زائری معرفی شدند. روحانیونی که از یک سو مدیریت صفحات خودشان را از همان ابتدای شکل گیری در دست گرفتند و از سوی دیگر با گذاشتن پست های متفاوت و مختلف، مخاطبان پیر و جوان به خصوص جوانان را به سمت خود جذب کرده اند.
محمد علی ابطحی که در دسته بندی جناح ها در طیف اصلاح طلبان قرار دارد و محمدرضا زائری با وجود آنکه نظرات و دیدگاه های اجتماعی و فرهنگی این روحانی گاه به اصلاح طلبان نزدیک است اما در ماهیت سیاسی؛ او در جناح اصولگرا قرار می گیرد.
با ابطحی و زائری در خصوص رمز محبوبیت شان در فضای مجازی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
ادبیات قابل فهم و شناخت دنیای فعلی جوانان
کسانی که از هواداران حجت الاسلام محمد علی ابطحی 56 ساله هستند با وبلاگ او که در زمان اوج وبلاگ خوانی به بیش از 70 هزار خواننده می رسید آشنا هستند. او حالا بیش از سه سال می شود که با راه اندازی صفحه اینستاگرام خود 789 عکس گذاشته و تا الان بیش از 785 هزار دنبال کننده دارد.
ابطحی علت این محبوبیتش در میان جوانان را اینطور توضیح می دهد: «تمام تلاش من برای حضور در شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای پیام رسان این است که از ادبیات قابل فهم در میان نسل جوان استفاده کنم. نکته مهم دیگری که نباید آن را فراموش کرد علاوه بر شناختن ادبیات این نسل باید با دنیای فعلی آنها نیز آشنا بود.
به هر حال نمی توان منکر این قضیه شد که جوان ها بخشی از زندگی شان در دنیای مجازی، یعنی دنیایی که شاید مسئولان و خانواده ها از آن بی اطلاع هستند سیر می شود و لزوما نباید این بخش از زندگی بخش بدی باشد. تعبیر از این بخش می تواند به این صورت باشد که نسل های قبلی از آن درک کاملی ندارند. من تمام تلاشم در این است که در این جریان با آنها باشم و نشان دهم که درک شان می کنم.»
سیل؛ آمده است
او در پاسخ به این سوال که آیا راهکار فیلتر کردن تلگرام و شبکه های اجتماعی از این دست درست است یا خیر گفت: «شبکه های اجتماعی سیلی است که آمده، نه سیلی که قرار است بیاید و شاید بتوان جلوی آن را بگیریم. حالا که این سیل روان شده باید در جایی قرار بگیریم که با آن سازگار شویم چون سیل فضای جدیدی در جامعه ساخته است که دیگر باید با آن زندگی کنیم. اینکه بخواهیم چنین فضاهایی را نادیده بگیریم خودمان را بیشتر در مسیر سیل قرار داده ایم که نتیجه اش جز نابودی نخواهد بود.»
حضور با هم دلواپسان؛ عجیب و در عین حال جالب
ابطحی حدود 10 سال می شود که در شبکه های اجتماعی حضور دارد و به گفته خودش تا به حال در تمام این شبکه ها مدیریت فعالیت هایش را خودش بر عهده داشته و در حال حاضر علاوه بر اینستاگرام، وبلاگ و فیس بوک، دو گروه نیز در کانال راه اندازی کرده است: «در تلگرام دو کانال دارم. یک یبه نام سید محمد علی ابطحی؛ دیگری به نام ادیان. در کانالی که به نام خودم هست گاهی اوقات نوشته ها، عکس های خودم و قصه های مینیمال که منتشر کرده ام را می گذارم.»
این روحانی در پایان نیز در خصوص آنکه با مخالفان خود چطور برخورد می کند، می گوید: «مخالفت ها چند نوع هستند. یک عده مخالفت ها در حوزه سیاسی قرار می گیرد. به هر حال اختلاف نظرهای سیاسی وجود دارد که گاهی اوقات در صفحه اینستاگرام نفوذ می کنند. مثلا مجموعه ای از دلواپسان یکمرتبه در صفحه من می آیند که برایم حضور ناگهانی و با همشان عجیب و در عین حال جالب است. عمده مخالفانم را این گروه دربر می گیرد. گاهی برخی از سوژه عکس هایم نیز مخالف هایی دارد که نظرها شخصی اند و مشکل چندانی با این نوع مخالفت ها ندارم. فحاشی ها و بددهنی ها هم بخش دیگری است که مجبور می شوم آنها را حذف کنم.»
با زبان خودشان با جوان ها ارتباط دارم
حجت الاسلام محمدرضا زائری 45 ساله، سومین روحانی محبوبی است که 8-7 ماهی می شود صفحه اینستاگرام خود را راه انداخته و تا امروز 536 عکس در صفحه خودش گذاشته و حدود 386 هزار نفر دنبال کننده دارد. زائری نیز از جمله کسانی است که در دوران وبلاگ نویسی فعال بوده و در حال حاضر نیز ساعت هایی که در مسیر رفت و آمد به سر می برد، در صفحات فیس بوک و اینستاگرام خود فعالیت می کند.
زائری در پاسخ به این سوال که چطور در شبکه اجتماعی، جوان ها را به سمت خود جذب کرده است، گفت: «کمتر از یک سال است که صفحه اینستاگرامم را راه اندازی کرده ام. البته فعالیت های حرفه ای من در طول سالیانی که کار حرفه ای می کنم یعنی از سال 72-73 در حوزه رسانه، نوجوانان و جوانان بوده. چه مجلاتی مانند زمزم که برای خارج از کشور منتشر می کردیم، چه خانه روزنامه نگاران جوان و چه برنامه های دیگری که داشتیم، فضا، فضای ارتباط با نوجوانان ها و جوان ها بود.
در مدرسه، دانشگاه و حوزه نیز حضورم در بین همین قشر است. احساس می کنم فعالیت هایم در شکل گیری این فضا موثر باشد و می توانم با زبان خودشان با آنها ارتباط برقرار کنم چون از نزدیک با دغدغه هایشان نیز روبرو هستم. طبیعتا وقتی انسان در یک فضای محدود و بسته قرار نگیرد و با این مخاطب ها هم نفس باشد بی تاثیر نخواهد بود. این 8-7 ماهی که در اینستاگرام حضور دارم نیز چنین اتفاقی افتاده است. زمانی که موج وبلاگ نویسی راه افتاد؛ وبلاگ من فعال بود و با مخاطب هایم ارتباط داشتم. الان هم چه در فیس بوک و اینستاگرام این فضا شکل گرفته است.»
صفحه اینستاگرامم را پسرم راه انداخت
زائری حضور در اینستاگرام را به دلیل پیش آمدن یک اتفاق جالب می داند و این ماجرا را اینطور تعریف می کند: «من قصد جدی برای حضور در اینستاگرام نداشتم. این صفحه را پسرم راه انداخت، در صورتی که خودم در جریان نبودم. همان زمان یک نفر به من گفت عکسی که در اینستاگرام گذاشته ام جالب بود. من خیلی تعجب کردم چون می گفت عکسی در اینستاگرام به اسم من منتشر شده که عکس عیادت از مقام معظم رهبری من به همراه جمعی از نویسندگان و هنرمندان است. از پسرم ماجرا را پرسیدم گفت او این کار را کرده.
به نوعی پسرم باعث شد که به اینستاگرام ورود پیدا کنم و از عکس دوم به بعد مدیریت صفحه را به دست گرفتم که خیلی هم خوب شد. البته برخی کامنت ها آزاردهنده است اما فکر می کنم مطالعه آن باعث می شود نبض مخاطب دستم بیاید و هم آنکه از غرور و خودستایی ام کم می کند. فکر می کنم روحانیونی که در جایگاه تبلیغ دین و مسئولیت اجتماعی قرار دارند حضور در شبکه های اجتماعی برایشان مفید خواهد بود.»
من یک کاربر هستم
به گفته این روحانی برای حضور در شبکه های اجتماعی باید یکسری از قوانین نانوشته را پذیرفت و خود را با سطح برابر دانست چون او هم تنها یک کاربر است: «کسی که در شبکه های اجتماعی فعال می شود و در فضاهای مجازی حضور دارد باید ابتدا یکسری قوانین ناگفته و اصول اولیه را بپذیرد.
اگر نپذیرد نمی تواند ماندگار شود. در این فضا باید کاملا به دموکراسی و سطح برابر با مخاطب واقف بود. یعنی من در این دنیای صفر و یک باید بپذیرم یکی هستم مثل بقیه. انتظار رفتاری که در فضای واقعی هست را نباید در اینجا داشته باشم. در این فضا دیگر جایگاه ها، سن و سال ها، شرایط، القاب و قوانین کنار می رود. من یک کاربر هستم مثل بقیه. پس باید شفاف، روشن و صریح وارد شوم.»
فضای مجازی برای پنهان شدن نیست
او با انتقاد از کسانی که صفحات شان پرایوت است و از عکس های فیک استفاده می کنند گفت: «به نظرم یکی از آسیب ها مربوط به صفحاتی است که پرایوت هستند. عکس های فیک نیز مشکل سازند. یعنی معلوم نیست آن طرف این صفحه چه کسی قرار دارد.
فضای مجازی برای مخفی شدن و پنهان شدن نیست. البته در شرایط خاص مثل شرایط خانم ها قضیه دیگر فرق می کند چون یک خانم حق دارد عکس خودش را در پروفایلش نگذارد. برای مردها اما قابل توجیه نیست. البته حق هر کسی است که صفحه پرایوت داشته باشد؛ اما توقع نداشته باشد کسی با او تعامل جدی برقرار کند. کسی که با یک صفحه فیک، فحش بدهد و برود دقیقا مانند کودکی است که زنگ در خانه ای را بزند و فرار کند.»
او با اشاره به آنکه فعلا در تلگرام حضور فعالیت ندارد و در حد کسی که در برخی گروه ها عضو است سری به این نرم افزار پیام رسان می زند، گفت: «در تلگرام خیلی فعال نیستم. برخی گروه ها که عضو هستم را می خوانم و دوست دارم در این فضا حضور داشته باشم اما در این شبکه ها مانند واتس آپ و تلگرام فعال نیستم.»
کامنت مخالف را پاک نمی کنم
زائری می گوید تمام تلاشش در این است که کسی را بلاک نکند و کامنتی را پاک نکند: «وقتی اصول پذیرفته شود، به مخاطب حق می دهم نسبت به پست من اظهار نظر کند و او اجازه دارد در آلبوم شخصی من که در آن تصاویر، دلنوشته ها، دیدگاه های من است سهیم شود و طبیعتا باید به او حق بدهم دیدگاه و نظرش را ابراز کند.
برای همین تلاشم بر این است حتی المقدور کامنتی را پاک و کسی را بلاک نکنم. معمولا حرف های رکیک که خوشایند صفحه نیست را ناچار حذف کرده ام اما وقتی به دلیل نظری مخالف او را بلاک نکردم، همین فضا موجب شکل گیری برخی روابط دوستانه می شود.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
حجت الاسلام محمد علی ابطحی ، حجت الاسلام محمدرضا زائری ، اینستاگرام ، شبکه های اجتماعی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 22 آذر 1394
|
|
آبان ماه 1321 به دنیا آمد و از همان کودکی و از زمانی که خودش را شناخت شیفته عالم هنر و به خصوص تئاتر شد. او حالا و پس از گذشت چند دهه نه تنها خودش در دنیای هنر جایگاه خاصی دارد بلکه فرزندانش (کمند و سپند امیرسلیمانی) هم به این حرفه روی آورده اند و از آنها هم کارهای زیادی را شاهد بوده ایم.
هفته نامه سلامت - محبوبه ریاستی: آبان ماه 1321 به دنیا آمد و از همان کودکی و از زمانی که خودش را شناخت شیفته عالم هنر و به خصوص تئاتر شد. او حالا و پس از گذشت چند دهه نه تنها خودش در دنیای هنر جایگاه خاصی دارد بلکه فرزندانش (کمند و سپند امیرسلیمانی) هم به این حرفه روی آورده اند و از آنها هم کارهای زیادی را شاهد بوده ایم.
سعید امیرسلیمانی در کارهای زیادی از جمله دندان طلا، روز باشکوه، آبادانی ها و ... بازی کرده است. او چند وقتی است که پس از یک دوره بیماری سرحال تر شده و خوشبختانه حال و هوای خوبی پیدا کرده است. با این هنرمند پیشکسوت گپی زده ایم که می خوانید.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
سعید امیرسلیمانی ، بازیگر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 22 آذر 1394
|
|
نوشته های روی سنگ مزار اشخاص معروف...
متن سنگ قبر کوروش کبیر ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی
میدانم خواهی آمد
من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم
بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر
***
متن سنگ قبر پروین اعتصامیآنکه خاک سیه اش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گرچه تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
***
متن سنگ قبر فروغ فرخزادمن از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی واز نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه من آمدی برای من م ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
***
متن سنگ قبر فریدون مشیریسفر تن را تا خاک تماشا کردی سفر جان را از خاک به افلاک ببین گر مرا می جویی سبزه ها را دریاب با درختان بنشین
***
متن سنگ قبر فردینبر تربت پاکت بنشینم غمناک کوهی زهنر خفته بینم در خاک از روح بزرگ هنریت فردین شاید مددی به ما رسد از افلاک
***
متن سنگ قبر بابک بیاتسکوت سرشار از ناگفته هاست
***
متن سنگ قبر خسرو شکیباییدر ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد
***
متن سنگ قبر حافظبر سر تربت ما چون گذری همتی خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
***
متن سنگ قبر سهراب سپهریبه سراغ من اگر می آیید نرم وآهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
***
متن سنگ قبر منوچهر نوذریزحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی
***
متن سنگ قبر وینستون چرچیلمن برای ملاقات با خالقم آماده ام اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست
***
متن سنگ قبر اسکندر مقدونیاکنون گور او را بس است آنکه جهان اورا کافی نبود
***
متن سنگ قبر نیوتنظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید..... وهمه روشن شد
***
متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و خواننده)
بهترین ها هنوز در راهند
انسانهای بزرگ واقعا” بزرگند
***
متن سنگ قبر ویرجینیا وولف (نویسنده)
در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن
ای مرگ.
***
متن سنگ قبر شاپور
قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست……
***
متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)
3/141562353589793238462633862279088
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تاریخی ,
,
:: برچسبها:
نوشته ها-سنگ -مزار -اشخاص معروف ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 22 آذر 1394
|
|
بیش از یکصد میلیاردر قول دادهاند حداقل نیمی از ثروت خود را به هنگام زندگی یا پس از مرگ ببخشند.
برترین ها: بیش از یکصد میلیاردر قول دادهاند حداقل نیمی از ثروت خود را به هنگام زندگی یا پس از مرگ ببخشند. مارک زاکربرگ هم با بخشیدن ۹۹ درصد سهم خود از سهام فیسبوک به کلوپ میلیاردرهای بخشنده پیوست.
به گزارش برترین ها به نقل از دویچه وله، مارک زاکربرگ و همسرش پریسیلا چان، به مناسبت تولد دخترشان اعلام کردند که ۹۹ درصد از داراییهای خود از سهام فیسبوک را که ارزش آن امروز به بیش از ۴۵ میلیارد دلار میرسد، در طول حیات خود صرف امور خیریه خواهند کرد.
خانواده زاکربرگ اعلام کرد:« «ما معتقدیم که جان و زندگی همه انسانها ارزشی برابر دارد و جامعه ما موظف است که اوضاع را برای کسانی که در آینده پا به دنیا میگذارند بهبود بخشد.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
ثروتمندان جهان ، بخشیدن ثروت ، مارک زاکربرگ ، بیل گیتس ، وارن بافت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 18 آذر 1394
|
|
یکی از مهمترین اتفاق هایی که در روزهای آغازین ماه آذر در دنیا رخ داد، سفر ولادیمیر پوتین، رییس جمهور قدرتمند روسیه به ایران بود. حضور او در ایران، لنز دوربین خیلی از رسانه ها را به تهران کشاند.
هفته نامه تماشاگران امروز - رومینا تیموری: یکی از مهمترین اتفاق هایی که در روزهای آغازین ماه آذر در دنیا رخ داد، سفر ولادیمیر پوتین، رییس جمهور قدرتمند روسیه به ایران بود. حضور او در ایران، لنز دوربین خیلی از رسانه ها را به تهران کشاند.
پوتین که اخیرا از سوی فوربس به عنوان قوی ترین مرد دنیا معرفی شده است در حالی به ایران سفر کرد که برای امنیت او و سایر سران حاضر در اجلاس اوپک گازی، تمهیدات زیادی اندیشیده شده بود. با این همه پوتین به این تمهیدات بسنده نکرد و ماشین مخصوص خود را هم به ایران آورد.
این مسئله به سرعت مورد استقبال شبکه های اجتماعی قرار گرفت. خیلی ها دوست داشتند بدانند او کجا اقامت خواهد کرد و مثلا چه غذایی خواهد خورد. شاید برای تان جالب باشد که بدانید رهبران بزرگ دنیا که از قضا مانند پوتین خوی جاه طلبی هم دارند، عادت های غذایی عجیبی دارند.
در گزارش پیش رو عادت های عجیب دیکتاتورهای سابق جهان را مرور می کنیم.
هیتلر
احتمالا تعجب خواهید کرد اما بد نیست بدانید دیکتاتور بزرگ آلمان نازی یک گیاهخوار بود و تا آخر زندگی اش فقط پوره سیب زمینی و سوپ خورد. وب سایت بیزنس اینسایدر که این گزارش را منتشر کرده درباره علت گیاهخواری او گمانه زنی جالبی کرده است: «شاید گیاهخواری هیتلر نشأت گرفته از ایدئولوژی او بوده است. البته یک فرضیه دیگر نیز وجود دارد: احتمالا هیتلر به دلیل ابتلا به نفخ مزمن و یبوست ترجیح داده بود فقط رژیم غذایی گیاهخواری را دنبال کند.»
بد نیست بدانید 15 نفر پیش از هیتلر غذای او را امتحان می کردند. اگر هیچ یک در طول 45 دقیقه نقش بر زمین نمی شدند، آن غذا برای هیتلر سرو می شد.
ژوزف استالین
ژوزف استالین که محبوب جناب پوتین هم هست، عاشق غذاهای گرجستانی بود. گردو، سیر، آلو، انار و شراب بخش اصلی آشپزی گرجستانی محسوب می شوند. جالب اینجا است که یکی از آشپزهای شخصی ژوزف استالین «اسپیریدون پوتین» بود. او پدربزرگ ولادیمیر پوتین، رییس جمهور کنونی روسیه است و احتمالا علاقه ولادیمیر به خوی دیکتاتوری استالین هم از همین جا نشأت می گیرد!
بنیتو موسولینی
دیکتاتور فاشیست ایتالیا، عاشق سالاد سیر و لیموی تازه بود و اعتقاد داشت که غذاهای فرانسوی «مزخرف» هستند. موسولینی مایل بود تا در خانه اش و در کنار همسر و پنج فرزندش غذا بخورد. زمان سرو غذا در خانه آنها رأس ساعت خاصی بود و همه افراد باید پیش از ورود او، سر میز حاضر می شدند.
کیم جونگ ایل
رهبر افسانه ای کره شمالی، عاشق سوپ باله کوسه و سوپ گوشت سگ بود! ایل اعتقاد داشت که این گونه غذاها به او مصونیت و قدرت می بخشد. کیم جونگ ایل بین سال های 1994 تا 2011 رهبر کره شمالی بود و با بحران اقتصادی نیز دست و پنجه نرم می کرد.
گفته می شود او گروهی از زنان را به استخدام خود درآورده بود تا دانه دانه برنج هایی که برای او سرو می شوند را از نظر اندازه، رنگ و وزن بررسی کنند تا تفاوتی با هم نداشته باشند.
عیدی امین
عیدی امین، رهبر خودکامه، دیکتاتور نظامی و همچنین سومین رییس جمهور اوگاندا از ژانویه سال 1971 تا آوریل سال 1979 بود. بیزنس اینسایدر گزارش داده که او روزی 40 پرتقال می خورد و در زمان تبعیدش در عربستان سعودی، از طرفداران رستوران آمریکایی KFC شده بود. عیدی امین عاشق بز بریانی، کاساو و نان ارزان بود.
بد نیست بدانید عیدی امین از طریق کودتای نظامی، رییس جمهور منتخب را کنار زد و خود را به عنوان رییس جمهور جدید معرفی کرد. او هشت سال با وقاحت تمام حکومت کرد و حدود 300 هزار نفر را کشت.
عیدی امین اینطور فکر می کرد که پرتقال، ویاگرای طبیعت است. امین برای مدتی عاشق تمام عادات غذایی بریتانیایی از جمله چای بعدازظهر شده بود. نکته جالب اینکه حتی شایعاتی مبنی بر آدم خوار بودن عیدی امین نیز وجود دارد!
نیکولای چائوشسکو
چائوشسکو طرفدار لازانیای سبزیجات، گوجه، پیاز، سالاد و استیک بود. نیکولای چائوشسکوف رییس حزب کمونیست رومانی بین سال های 1965 تا 1989 میلادی بود. آزادی بیان محدود و هر نوع مخالفتی با اشد مجازات در دولت او همراه بود. پلیس مخفی نیز حضوری فعال در آن سال ها داشت.
چائوشسکو با غذاهایی که ظاهر و تزیین خوبی نداشتند، برخورد خوبی نداشت. او گاهی غذاهایی که در مراسم رسمی برایش آورده می شد را روی زمین می انداخت و تا می توانست با پا روی آنها می کوبید!
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
نظامی ,
تاریخی ,
,
:: برچسبها:
رهبران قدرتمند ,
رهبران قدرتمند دنیا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 18 آذر 1394
|
|
سفره ایرانی در سدههای گذشته تا چند دهه اخیر، از خوراکی مایع که به گونه عام «آش» نامیده میشد، تهی نبوده است؛ این خوراک البته گاه و البته درمیان بخشهایی از طبقات مردم، وجه غالب سفره بوده، گاه، عمدتا بر اثر دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی، به پیرامون رانده شده است.
روزنامه شهروند: آش در زندگی ایرانیان روزگار گذشته، دستکم در طیفی گسترده از جامعه، جایگاهی ویژه و یگانه داشته است.
نفوذ این خوراکسنتی در این جامعه پایبند به سنتها، تا آنجا ژرف و استوار بوده که واژه «آشپز» را از فردی که آش میپخته، در گذر زمان بهطور عام، به فردی که وظیفه پخت هرگونه غذایی را برعهده داشته، عمومیت بخشیده است.
سفره ایرانی در سدههای گذشته تا چند دهه اخیر، از خوراکی مایع که به گونه عام «آش» نامیده میشد، تهی نبوده است؛ این خوراک البته گاه و البته درمیان بخشهایی از طبقات مردم، وجه غالب سفره بوده، گاه، عمدتا بر اثر دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی، به پیرامون رانده شده است.
ایرانیان و غیرایرانیانی که در دورههای تاریخی سفره مردمان این سرزمین شرقی را وصف کردهاند، بر وجود و حضور این خوراک در وعدههای غذایی، تأکید ورزیدهاند.
اگر از مردمان طبقات پایین جامعه بگذریم که نان و آش، قوت غالبشان بهشمار میآمده، سفره طبقه اعیان و اشراف نیز از آش بیبهره نبوده است.
به توصیف اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران روزگار قاجار، با وجود آنکه در میان اعیان، «در هر خوراک ایرانی، دو غذای اجتنابناپذیر که از برنج درست میشود، همیشه در وسط سفره حاضر است»، آش باز حضور پررنگ دارد.
بررسی سفره و گونهها و سبکهای غذایی مردمان یک سرزمین میتواند، یافتههایی ارزشمند درباره شیوه زندگی آنها از جنبههای اجتماعی، اقتصادی حتی سیاسی به پژوهشگران واگذارد.
فریدون سلطانمحمدی، صاحب دکان «آشپزیسنتی سرچشمه»، بهعنوان قدیمیترین آشپزی پایتخت، راوی «آنروزها»ی مردم تهران و سبک غذایی آنهاست.
سلطانمحمدی در سال ١٣١٠خورشیدی در تهران زاده شده است. او آش را مهمترین غذای بیشتر مردمان تهران در یک سده گذشته میداند که بهدلایل گوناگون، جایگاهی ویژه در سفرهشان یافته بود.
این آشپزی قدیمی تهران، به سنت کاسبها در روزگار گذشته، هنوز هم مزد کارگرهایش را بهروز میدهد، «چون دوست دارم کارگرها هر شب که به خانه میروند، مزد کار روزانه خود را گرفته باشند».
جناب سلطانمحمدی! آنگونه که از توصیف شفاهی شما پیش از آغاز گفتوگو برمیآید، زندگی خانوادگی شما گویا از دههها پیش با آش و دیگر غذاهای مایع پیوند خوردهاست.
من در آغاز در پاچنار در خیابانخیام کار میکردم. از کودکی یعنی حدود ٧ یا ٨سالگی در مغازهای کار میکردم که آش شلهقلمکار، کباب، حلیم، فرنی و شیربرنج به مشتریها میداد.
مغازه برای فردی به نام قاسم آقاسی، شوهر خواهرم بود. من پیش او شاگردی و کارگری میکردم. روزی ٤ قران مزد میگرفتم. عمویم هم دکانی معروف داشت که اکنون آشپزی سنتی سرچشمه و مکان چند ١٠ساله فعالیت من است.
شنیده بودم که در آن زمان، بسیاری از تهرانیها صبحانه را بیرون از خانه میخوردند.
در آن زمانه بیشتر کسانی که برای کار یا هر برنامه دیگری، صبح از خانه باید بیرون میآمدند، صبحانه را حتما بیرون در مغازهها میخوردند.
معمولا در خانه بساط چای و صبحانه نبود. غذاهایی که مردم و مشتریهای ما در آن زمان بیشتر میخوردند، صبحها حلیم با روغن کرمانشاهی بود، اگر کسی سرما میخورد، با یک کاسه فرنی، کارش راه میافتاد! برای ظهر معمولا شیربرنج و آش شلهقلمکار میخوردند.
روغن کرمانشاهی زیاد بود و روغن دیگری نبود که مردم و غذافروشیها استفاده کنند. غذاهای آن زمان مقوی بود.
مغازهای که در پاچنار اشاره کردید، صبحها کار خود را آغاز میکرد؟
مغازه قاسمآقا از صبح تا ساعت ٤ غذا داشت. مشتریهای مغازه ما در پاچنار، همه بازاری بودند؛ مشتری خانگی کمتر داشتیم. غذاها را در کاسه گلی میریختیم و قاشق چوبی در آن میگذاشتیم و به مشتریها میدادیم. کاسه چینی در آن زمان زیاد نبود.
آن زمان، چند آشفروشی مشهور در تهران بود؟
در میان آشفروشیهای معروف و باسابقه قدیم، یکی در چهارراه گلوبندک به نام رضا آشی، معروف بود. یک حلیمپزی هم به نام حاج میرزا عبدالله در گلوبندک، شهرت داشت.
اینها غذای خوب با جنس اعلا به مردم میدادند. یکی هم به نام حاجعلی آقای نادری بود که کباب خوب دست مردم میداد. یک آشفروشی معروف هم در پاچنار بود که برای شوهر خواهرم بود و من در نوجوانی آنجا کار میکردم.
قدیمترین آشپزی تهران هم امروز، مغازه ما است که در چهارراه سرچشمه قرار دارد. آش در گذشته در میان تهرانیها، بیشتر شلهقلمکار بود. آش رشته در آن روزگار چندان طرفدار نداشت.
به قاشقهای چوبی برای خوردن آش اشاره کردید. مردم، غذاهای دیگر را نیز با قاشق میخوردند؟
کباب را در آن زمان با دست میخوردند و قاشق و چنگال برای خوردن آن نبود. خیلی هم رسم نبود که کباب را با قاشق یا چنگال بخورند. مشتریهایی که کبابخور بودند، هنگامی که به مغازه میآمدند، ابتدا دستها را میشستند، سپس سراغ نان و کباب میرفتند. قاشق تنها برای خوردن غذاهای آبکی به کار میرفت.
در همان زمان هم که آش را با قاشقهای چوبی میخوردند، باز مشتریهایی بودند که نان را در کف دست میگرفتند و آش را روی آن میریختند و میخوردند. باور نمیکنید امروزه هم بعضی از مشتریها آش را همینگونه میخورند!
قاشقهای چوبی، یکبار مصرف که نبود؟
قاشقهای چوبی، همیشگی بود؛ هر مشتری که غذایش را میخورد، آنها را میشستیم و به نفر بعد میدادیم.
درست است که امروز این کارها از نظر بهداشتی خوب نیست اما در آن زمانه همه عادت داشتند. در آن زمان قاشقهای فلزی از جنسهایی مثل استیل و آلومینیوم نبود. شیر آب نبود که کاسههای گلی و قاشقهای چوبی را در زیر آب بشوییم؛ منبع آب در مغازه بود که زیر آن میشستیم.
ابتدا قاشقهایی روی آمد که به روحی معروف شد. قاشقهای استیل بعد از آن رایج شد. کاسههای استیل و ملامین هم بعدا آمد. این ظرفها و قاشقهای فلزی چون تمیز بود مردم با رغبت استقبال میکردند.
پیش از آن چطور؟ مردم نمیترسیدند که اگر با دست یا با قاشقهای چوبی که غذا به آن میماند و میچسبد، غذا بخورند، بیمار شوند؟
با وجود آنکه غذا را با دست میخوردند یا با همان قاشقهای چوبی، مردم زیاد مریضی نداشتند. دستها را پیش از غذا میشستند. با همه اینها از نظر آب در مضیقه بودند.
آب در زمانه بچگی ما بیماریهایی مثل آبله، زرد زخم و سالک میآورد؛ اصلا بیشتر مردم سالکی بودند؛ با این وجود، خوشبهحال آن روزها! مردم آب را در حوض یا آبانبار میریختند و ذخیره میکردند.
اینها بیشتر خانوادههایی بودند که پول چندان در دستوبالشان نبود. کسانی که پول بیشتر داشتند، دو زار میدادند تا از چرخیهایی که آب شاه را میآوردند، یک سطل آب بخرند. آب تهران از بالا شهر میآمد.
میرآب نصف شب در خانهها را میزد و میگفت که بریزید در آبانبارتان. مردم همین آب را میریختند اما آب آن واقعا گند بود. خوب نبود اما مردم مجبور بودند آن را بخورند. این بود، تا زمانی که آب لولهکشی به تهران آمد. البته آب لولهکشی در بهبود شرایط بهداشتی تأثیر زیاد داشت و پس از آن بود که وضع تهران خوب شد.
قیمت غذاهایی مانند آش و حلیم چگونه بود؟ یک قیمت داشتند؟
آن روزهایی که نوجوان بودم و در مغازه پاچنار کار میکردم، قیمت هر پرس آش، حلیم و شیربرنج، یک قران بود.
این یک قرانی که اشاره کردید، از آن موضوعات جالب تاریخ ما است. تا پیش از رواج ريال بهعنوان واحد پول، اصطلاحات فراوانی برای واحد پول داشتیم که موجب سردرگمی هم میشد.
٥ دینار یک شاهی بود. ١٠ دینار، یک صنار میشد. یک عباسی، ٤ شاهی و دو عباسی، ٨ شاهی بود. ٢٠ شاهی یا همان ٥ عباسی، یک قران میشد.
دوره ما اسکناس زیاد نبود؛ تقریبا نبود. مردم پول خرد داشتند که در کیسه میریختند. اسکناسهایی هم که بود، پنج زاری و یک تومانی بود. جنس ١٠شاهی از برنج و یکقرانی و دو زاری از نقره بود. دینار از مس ساخته میشد.
به موضوع آش بازگردیم. این مغازه سرچشمه که برای عمویتان بود، از چه زمانی کار خود را آغاز کرد؟
عمویم، حاجعلی آفتابساغر اینجا را در دوره پهلویاول راهانداخت. طاق مغازه را ببینید، زلزله نمیتواند هیچ کاری کند! اینجا از حدود سالهای ١٣٠٧ و ١٣٠٨ به مردم تهران آش میداد.
زمانی که او درگذشت من به اینجا آمدم و اکنون تقریبا ٥٠سال است در اینجا کار میکنم. حاجعلی آدم خیرخواهی بود و به مردم میرسید.
برنج، روغن و خاک زغال به مردم بهویژه فقیران کمک میکرد. اصلا یکی از دلایل روشن ماندن چراغ اینجا، همان خیرخواهیهای عمویم است.
پاچنار در بازار بود و طبیعتا مشتریها نیز بازاری بودند. مغازه سرچشمه، مشتریهای دیگری هم داشت، مثلا زنان؟ مغازه ما از آغاز کوچک بود و مشتریهایمان فقط مرد نبودند. البته در آن روزگار مد نبود که زنها به چلویی و رستوران بروند. اگر هم غذا میخواستند، میگرفتند و به خانه میبردند.
درون مغازه نمیآمدند، فقط برای بردن به منزل سفارش میدادند. مردم خوب نمیدانستند که زن به رستوران برود. به همین دلیل زنها هم هیچگاه رستوران نمیرفتند. پای زنها در دوره پهلوی دوم یواشیواش به رستورانها و اینجور جاها باز شد.
مردم تهران در روزگاری که شما اشاره میکنید، به آش علاقه زیاد داشتند. دلیل ویژه داشت؟
آش جزو غذاهایی بود که مردم، زیاد میخوردند. بیشتر مردم در روزگاری که من کودک بودم، وضع مالی مناسبی نداشتند. درآمد چندانی نداشتند. آش هم از غذاهایی بود که ارزان درمیآمد. کباب هم البته چندان گران نبود، سیخی یک قران! چلوکباب دو زار بود. غذاهای دیگر هم به یک تومان نمیرسید.
خاطرات عمومی یک آشپز!
در دورهای که نوجوان بودم، کلا دو خیابان سنگفرش در تهران داشتیم؛ یکی از دم مجلس یعنی سهراهشاه بود تا ایستگاه راهآهن، یکی هم از دم توپخانه تا کاخ مرمر که چهارراه پهلوی نامیده میشد. لالهزار هم حتی در آغاز سنگفرش نبود. فقط همین دو خیابان سنگفرش را داشتیم، بقیه خاکی بود. آسفالت هم که هنوز نیامده بود.
اینجا که مغازهمان است، از همان زمان سرچشمه نام داشت، چون سرچشمه آب بود. قنات حاج علیرضا از بالای کوه شمیران به پایین شهر که میآمد، وقتی به اینجا میرسید وسط خیابان به بالای زمین میآمد. پایینتر یعنی به سوی بوذرجمهری که محله کلیمیها به شمار میآمد، بنبست بود.
در دوره پهلوی اول کنتراتچیها به دستور حکومت ظرف ٣٠ روز تا بوذرجمهری خیابان کشیدند؛ بعد روی آب را بستند و از پیادهرو کانال زدند که آب به سمت پایین میرفت. حالا دیگر سرچشمه آب ندارد، ولی آن زمان آب فراوان داشت.
در ماجرای کشف حجاب، سر بازار پاچنار، خودم دیدم که پاسبان چادر یک زن را کشید و پاره کرد. آن زن هم جرأت نمیکرد چیزی بگوید، هر طور بود چیزی بر سر کشید و رفت.
مغازه ما نزدیک مجلس شورای ملی بود، به همین دلیل هر بار که شلوغی و تظاهرات میشد، در مغازه را میبستیم تا شرایط درست و آرام شود. شلوغیهای دوره مصدق را خوب یادم است. آن دوره هر کاسه آش را دو قران میفروختیم.
از نظر من که بیش از ٧٠سال است در این صنف کار میکنم، تا پیش از شهریور ١٣٢٠ که متفقین ایران را اشغال کردند، جنسقلابی در تهران نبود، همه چیز به خوبی پیش میرفت. بعد از آن بود که دوز و کلک و جنسهای قلابی رایج شد. سال ١٣٢١ هم که قحطی نان پیش آمد. یادم است که نانی به نام نان سیلو میپختند که کلفت بود.
صبح تا ظهر هم بیشتر نان نمیدادند. دولت به مردم کوپن نان میداد و وقتی هم که نان تمام میشد، با همان کوپن میرفتیم سیبزمینی و دمپختک میگرفتیم. در آن دوره قحطی کسی نبود که به مردم کمک کند. یک مشت پولدار حریص در همین تهران بودند که به مردم کمک نمیکردند.
مردم در گذشته رحم و مروت بیشتری داشتند؛ با هم خوب و سازگار بودند، اما حالا نه! هر زمان به هم میرسیدند مهر و محبت نشان میدادند. کرایه یک اتاق در ماه ٢٥ تا ٣٠تومان بود. صاحبخانهها بیشتر نمیگرفتند، چون مردم هم درآمد بیشتری نداشتند. مملکت اینجور بود!
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
آش خوری ، فریدون سلطان محمدی ، آشپزی تهران ، آش فروشی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 18 آذر 1394
|
|
انسانها...
در پارک مریم روی یک صندلی نشسته بودم و از زیبائی محیط لذت میبردم. هوا گرم بود ، ولی صندلی من زیر سایه درختی قرار داشت که خنکی مطبوعی به آنجا میداد.
نزدیک پارک میدان تره باری بود که اغلب مردم از آن خرید میکردند و وقتی به آنجا میرسیدند برای رفع خستگی روی صندلی ها و زیر سایه درخت مینشستند.
چند جوان از راه رسیدند و با هیاهو روی یک صندلی نشستند. اما نشستنشان هم عجیب بود. آنها روی لبه پشتی صندلی نشستند و پای خود را روی کف صندلی ها قرار دادند. در همان حال بلند بلند صحبت میکردند.
چند بار خواستم به آنها تذکر بدهم که روی آن صندلی مردم مینشینند و نباید کفش آنها روی کف صندلی قرار گیرد، اما حقیقت این بود که جرأت نکردم. تقریبا مطمئن بودم اگر حرفی بزنم متلکی بار من میکنند و بی اعتنا کار خود را ادامه میدهند.
واقعا متاسف بودم که فرهنگ ما تا این حد عقب است که حتی رعایت نشستن روی صندلی را نمیکنیم.
خانم نسبتا مسنی در حالیکه سه کیسه نایلنی در دست داشت از سمت میدان تره بار آمد و روی یک صندلی نشست.
وقتی خستگی او برطرف شد کیسه ها را برداشت که برود. در همان موقع یکی از کیسه ها که محتوی سبزی خوردن بود پاره شد و محتویاتش روی صندلی و زمین ریخت. همراه سبزیها مقداری هم خاک و گل بود که صندلی و قسمتی از زمین را کثیف کرد.
خانم ابتدا کیسه خراب را کاملا خالی کرد و سبزی ها را در دو کیسه دیگر جای داد. انتظار داشتم بلافاصله بلند شود و برود . اما دیدم خانم ابتدا سبزی هائی که روی صندلی و زمین ریخته بود جمع کرد و در کیسه قرار داد و سپس دستمال کاغذی از جیبش بیرون آورد و شروع به تمیز کردن روی صندلی نمود.
خاکهای ریخته شده روی صندلی را کاملا تمیز کرد و در همان نایلن پاره شده ریخت و در سطل آشغالی که نزدیک بود خالی کرد.
سپس باز گشت و باز با همان دستمال کاغذی زمین را نیز تمیز کرد و باز خاک ریخته شده را در سطل خالی نمود.
بعد از این کار کیسه ها را برداشت تا برود. وقتی جلوی من رسید بلند بلند بطوریکه جوانها هم بشنوند گفتم: خانم از شما تشکر میکنم که اینطور نظافت را رعایت کردید. مردم روی این صندلی ها مینشینند و واقعا نباید آنها را کثیف کرد.
خانم مسن با لبخندی پاسخ داد: وظیفه هر کسی است که در حفظ پاکیزگی محیط زندگی کوشا باشد و دقت کند. منهم وظیفه ام را انجام دادم.
چشمم به کفشهای جوانها بود که هنوز روی کف صندلی ها قرار داشتند. آن خانم رفت ،اما دیدم بین جوانها ابتدا سکوتی برقرار شد و سپس آهسته از روی صندلی ها پائین آمدند.
یکی از آنها دستمال کاغذی از جیب درآورد و صندلی ها را تمیز کرد و دستجمعی عازم رفتن شدند. وقتی جلوی من رسیدند بی اختیار گفتم: متشکرم ....
لبخندی زدند و دور شدند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
انسانها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 16 آذر 1394
|
|
جمع آوری موکب ها و بازگشت زائران کربلای معلی پس از اربعین حسینی (ع).
خبرگزاری ایسنا: جمع آوری موکب ها و بازگشت زائران کربلای معلی پس از اربعین حسینی (ع).
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تصاویر ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
کربلا ، اربعین ، عکس ، موکب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 16 آذر 1394
|
|
«هارون البیناوی» تحلیلگر برجسته نیجریایی: نامه دوم رهبر ایران سندی ارزشمند است من ابتدا در حال خلاصه کردن نامه بودم [تا آن را منتشر کنم] اما دیدم کلمه به کلمه آن مهم است و حق مطلب ادا نخواهد شد دولتهای غربی مانند همیشه آن را نادیده میگیرند اما مردم در غرب مانند نامه اول از آن استقبال خواهند کرد این نامه قلب مردم غرب را نشانه گرفته است. توجه کنید که این نامه را فقط جوانان نمیخوانند بلکه والدین آنان هم آن را مطالعه خواهند کرد. این نامه، تحولی مهم است و این وظیفه ماست که آن را در شبکههای اجتماعی منتشر کنیم تا به هدفش برسد
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
سیاسی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
تحلیل -نویسنده نیجریایی - رهبر انقلاب -جوانان غربی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 16 آذر 1394
|
|
امروز 15 آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» در سال 1359 است.
«احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتشی نمونه لقب گرفته است. از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه میکرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را میبوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او میآویخت و فریاد میزد: احسنت، پسرم،احسنت پسرم.
به گزارش سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، احمد کشوری در تیرماه 1332 به دنیا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سرپل تالار»، دو روستا از روستاهای محروم شمال و سه سال آخر را در «دبیرستان قناد» بابل گذراند. دوران تحصیلش را به عنوان شاگردی ممتاز به پایان رساند. وی ضمن تحصیل علاقه زیادی به کارهای ورزشی و هنری نشان میداد و یک بار در رشته طراحی در ایران مقام اول را کشب کرد و در «کشتی» هم درخشش داشت.
احمد در حین تحصیل فعالیتهای مذهبی زیادی داشت و با صدایش در اغلب مجالس و مراسم مذهبی از قبیل عاشورا، با مدیریت و جدیت بسیار، مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده میگرفت و در این برنامهها تمام سعی خود را برای نشان دادن چهره حقیقی اسلام و بیرون آوردن آن از قالبهایی که سردمداران زر و زور و اربابان از خدا بیخبر برای آن درست کرده بودند، به کار میبرد و معتقد بود که انسان نباید یک مسلمان شناسنامهای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد.
احمد در سال آخر دبیرستان با دو تن از همکلاسیهایش فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود را شدت داد و به وسیله طرح و نقاشی سیاسی بر علیه رژیم وابسته شاه افشاگری کرد.
کشوری بعد از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده میشد اما با توجه به هزینههای سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالیاش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال 1351 وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد ولی همیشه از مسائلی که در آنجا میدید و مخالف با شئون عقیدتیاش بودند،رنج میبرد. احمد در معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان میداد که آنها تحت تأثیر قرار میگرفتند و در این مورد وقتی از او سئوال میشد،میگفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و میخواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند.
احمد کشوری به علت هوش و استعدادی که داشت دورههای تعلیماتی خلبانی هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند.
شبهایی که او با صوت زیبایی که قرآن میخواند و پیوندش را با «الله» مستحکمتر میکرد،فراموش نشدنی هستند. عبادتهای او بسیار شیرین و موثر بود. وقتی وارد عبادت میشد حالی دیگر میگرفت.
روحیهای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بیعدالتیها سرسختانه میایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس میخورد که چرا روحانی نیست و میگفت ای کاش در لباس روحانیت بودم، در آن صورت میتوانستم حرفهایم را بزنم.
احمد کشوری در ارتش با همه محدودیتها، بسیاری از کتابهای ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی کرده بود و در فراغت، آنها را مطالعه میکرد و به دیگران نیز میداد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام میداد مورد بازجویی قرار گرفت.
در اوایل به کارش در کرمانشاه شروع به تحقیق درباره فقرای شهر، کرد و در این زمینه برای نشر روحیه انفاق در همکارانش سعی بسیار میکرد و بالاخره توانست با همکاری چندین نفر دیگر از ارتشیان «خیر» هوانیروز مخفیانه صندوق اعانهای جهت کمک به مستضعفین تاسیس کند.
احمد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب،جان برکف برای اعتلای اسلام مقاومت کرد. در بیشتر تظاهرات شرکت میکرد و بسیاری از شبها، بدون آن که لحظهای به خواب برود تا صبح را به چاپ اعلامیه امام میگذراند.چه قبل و چه بعد از انقلاب، عقیدهاش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام،روحانیت در خط امام هستند.
در حین تظاهرات چندین بار کتک خورده بود ولی با شوق عجیب از آن یاد میکرد و میگفت: این «باطومی» که من خوردم چون برای خدا بود چه شیرین است و من شادم از این که میتوانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگارم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنیهای ایجاد شده توسط ضدانقلاب ناراحت بود. شهید فلاحی میگفت که من شبی برای انجام مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از جوانی از صف بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز چنان از خود کیاست، لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار به شدت زخمی شد اما هلیکوپترش را به مقصد رساند.
در زمان جنگ تحمیلی هم دست از ارشاد برنمیداشت و ثمره تلاشهای شبانهروزی او را میتوان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شیرودی شهید گفت: احمد استاد من بود.
زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینهاش بود اما همین که موضوع تجاوز صدام را شنید فردای آن روز عازم سفر شد. به او گفته بودند بمان و پس از اتمام جراحی برو. اما جواب داده بود وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمیخواهم.
در جبهه، بیابانهای غرب کشور را به گورستانی از تانکها و نفرات دشمن بعثی تبدیل کرده بود. بدون وقفه و با تمام قدرت میکوشید و پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام میداد. حماسههایی که در شکار تانکها آفریده بود، فراموش نشدنی هستند.
احمد همواره برای تقویت وحدت بین سپاه و ارتش میکوشید. کشوری میگفت: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایتفقیه خواهم جنگید.
عشق احمد به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصفنشدنی است. یک بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بوده، احمد در مسافرت بوده است. در راه وقتی که این خبر را میشنود، از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه میدارد و گریان میگوید: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. و وقتی به تهران میرسد به بیمارستان رفته و آمادگی خود را برای اهدای قلبش به رهبرش اعلام میکند.
بالاخره در روز1359/9/15 و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل ، اما پیروز بازمیگشت، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکتهای دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش میسوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
ارتش ,
شهدا ,
,
:: برچسبها:
ارتش جمهوري اسلامي ايران ، نيروي هوايي ارتش ، فرمانده نيروي هوايي ارتش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 16 آذر 1394
|
|
امروز 14 آذر برابر با 5 دسامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع میپردازیم.
برترین ها: امروز 14 آذر برابر با 5 دسامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع میپردازیم.
رویدادها:
1960 - خريد گندم از آمريكا براي نخستين بار
براي نخستين بار، خريد گندم از آمريكا پنجم دسامبر 1960 (14 آذر 1339) آغاز شد. قرارداد مربوط، اوايل نوامبر بر پايه خريد دويست و پنجاه هزار تُن گندم امضاء و اجراي آن موکول به دريافت وام خارجی شده بود که چند روز پس از آن، صندوق بين المللي پول با دادن وامي به مبلغ 35 ميليون دلار به ايران موافقت کرد. ايران در همان ايام (دوره اول نخست وزيري جعفر شريف امامي) براي نخستين بار داراي بانك مركزي (ناشر اسکناس) شده و تنظيم و نظارت سياست پولي کشور به آن محول گرديده بود.
درآمد ايران از نفت در آن زمان به دليل ارزان بودن بهاي بين المللي نفت خام، کمي مصرف جهاني آن، و اندک بودن ميزان صدور به آمريکا که خود داراي نفت کافي بود و نيز پرداخت غرامت به انگلستان و همچنين نرخ هفت تومان در برابر يک دلار؛ مبلغ قابل ملاحظه اي نبود، و به همين سبب هم کمتر فردي پيدا مي شد که زير بار مقام بالاي دولتي برود و مقامات تراز اول و نمايندگان پارلمان ايران همچنان از خانواده هاي اعيان بودند که درآمد ملکي (زراعي) داشتند و نيازي چندان به دريافت دستمزد از دولت نداشتند. نفت ايران در آن زمان در دست کنسرسيومي مرکب از کمپاني هاي نفتي غرب بود.
2013 - گزارش صد روز اول حسن روحانی و انتقاد از دولت قبل
«گزارش صد ِ روز اول» حسن روحانی رئیس جمهور که آن را در یک مصاحبه طولانی با تلویزیون دولتی بیان داشت و خبرگزاری های داخلی پنجم آذر 1392 آن را منتشر ساختند مسائل اقتصادی ایران امروز را بازتاب می دهد، در تاریخ خواهد ماند و مورد بحث و تفسیر و استناد قرار خواهد گرفت. وی بدون پرده پوشی، مسائل کنونی اقتصادی را به گردن دولت پیش از خود (دولت های نهم و دهم) انداخته و گویا باعث رنجش دوستان محمود احمدی نژاد شده و احمدی نژاد او را به مناظره دعوت کرده است. ولي سخنگوي دولت روحاني گفته است که جامعه در حال حاضر نياز به آرامش دارد و رئيس سازمان آمار کشور ـ که در دوران زمامداري احمدي نژاد منصوب شده ـ درستي آمار و ارقام ارائه داده شده توسط حسن روحاني در «گزارش صد روز اول» را تاييد و چند روز بعد دقّت آنهارا اعلام داشته است.
حسن روحانی در آن مصاحبه تلويزيوني گفت: تصور من این بود زمانی که دولت یازدهم بر سر کار آید بین سه تا چهار ماه کالاهای اساسی در کشور وجود خواهد داشت، اما در آغاز کار دولت معلوم شد که ایران از لحاظ کالاهای اساسی از جمله گندم دچار مشکل است مثلا در سیلوهای یک شهرستان تنها برای سه روز گندم وجود داشت. مسئله دوم که با آن روبرو شدیم «خالی بودن خزانه» بود. میدانید که خزانه کشور آن جایی است که درآمدهای دولت به آن واریز و هزینه ها برداشت میشود. در امُردادماه 1392 [ماهی که دولت تازه زمام امور را به دست گرفت] ما برای پرداخت حقوق کارمندان باید 7 هزار و 500 میلیارد تومان موجودی در خزانه میداشتیم، یعنی درآمد. حال آنکه کُل ِ موجودی 2 هزار و 800 میلیارد تومان بود و بنابراین، ما برای پرداخت حقوق کارمندان نیاز به استقراض 4 هزار و 600 میلیارد تومان (از بانک مرکزی) داشتیم [یعنی چاپ اسکناس به این مبلغ]. ما در شرایط رکود تورّمی بودیم. در سال 1374 [زمان ریاست هاشمی رفسنجانی بر قوه مجریه] هم توّرم [تورّم پول – پول درجریان ـ پول در دست مردم] بسیار بالا و حدود 49درصد بود اما رشد اقتصادی نیز 3 درصد بود و نَه تورم بالای 40درصد و رشد اقتصادی منفی یعنی «رکود» در زمان تحویل گرفتن دولت، و در چنین شرایطی ما دولت را تحویل گرفتیم. چنین شرایطی و تا این حد رکود و تورّم در ایران، در 50 ساله گذشته بیسابقه است.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
متفرقه ,
,
:: برچسبها:
14 آذر - 5 دسامبر-تاریخ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 15 آذر 1394
|
|
در این مطلب 15 کاخ از کهنترین، بزرگترین، مهمترین و زیباترین کاخهای تاریخی ایران از دوره هخامنشی تا پایان دوره قاجار اختصاص دارد.
وب سایت همشهری شش و هفت - رضا ستوده: این دو بیتی را حکیم عمر خیام نیشابوری سروده است. نگاهی گذرا به تاریخ ایران و آثار برجای مانده از پیشینیان نشان میدهد که از میان صدها و هزاران کاخ و کوشک شکوهمند و پرزرق و برقی که شاهان و حكمرانان برای خود ساختند، تنها شمار اندکی از آنها به جای مانده است و از میان این شمار اندک نیز، تعداد کمی از آنها که به زمان ما نزدیکتر بودهاند، صحیح و سالم ماندهاند؛ بقیه ویران و نیمه ویران هستند.
آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو بر درگه او شهان نهادندی رو
دیدم که بر کنگرهاش فاختهای بنشسته همی گفت که کو کو کو کو؟
با این حال، حساب معماران و هنرمندانی که این کاخها را بنا کردند و هنرها یا فنونی که در آنها به کار گرفته شده، از حساب صاحبانشان جداست؛ از آنجا که این دست بناها با صرف هزینههای هنگفت ساخته میشدند و بهترین معماران و هنرمندان هر عصر برای ساختشان گرد هم میآمدند، آنها را باید از بهترین نمونههای معماری ایرانی به شمار آورد؛ چندان که امروزه نیز از بزرگترین سرمایهها و جاذبههای گردشگری ایران محسوب میشوند.
این بار بعضی از کهنترین، بزرگترین، مهمترین و زیباترین کاخهای تاریخی ایران از دوره هخامنشی تا پایان دوره قاجار اختصاص دارد. از 15 کاخی که در اینجا از آنها یاد میکنیم، هفت کاخ (یا مجموعه کاخ) در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیدهاند و این خود گویای ارزشهای تاریخی، هنری، معماری و دانش و تجربه به کار رفته در آنهاست.
مرودشت؛ تخت جمشید
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
کاخهای ایرانی ، قصر ، تخت جمشید ، قصرهای ایرانی ، ایرانگردی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
اینها تعدادی از بانوان موفق ایرانی در جهان هستند که آوازه شهرت شان تا اینجا هم رسیده است. اغلب آنها در ایران به دنیا آمدند و بعدا به خارج از کشور رفته و آنجا مدارج ترقی را طی کرده اند اما ملیت و پیشینه ایرانی خود را فراموش نکرده اند.
مجله دیده بان - مونیکا قایدی: اینها تعدادی از بانوان موفق ایرانی در جهان هستند که آوازه شهرت شان تا اینجا هم رسیده است. اغلب آنها در ایران به دنیا آمدند و بعدا به خارج از کشور رفته و آنجا مدارج ترقی را طی کرده و هم اکنون چهره های موفق و تاثیرگذاری هستند اما ملیت و پیشینه ایرانی خود را فراموش نکرده اند و مفتخرند که خون ایرانی در رگ هایشان جاری است.
ما هم به آنها و تلاش شان برای موفقیت و رشد علم و تکنولوژی و فرهنگ در جهان افتخار می کنیم و امیدواریم این دانش و توان، روزی برای کمک به ساختن ایرانی بهتر هم به کار گرفته شود. بخش دیگری از بانوان ایرانی هم در زمینه های مختلف هنری موفق بوده اند که نام و سرگذشت شان در این مجموعه نیامده است.
لیلی افشار
نخستین بانو با دکترای گیتار
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
موفق ترین بانوان ایرانی ، موفقیت ، انوشه انصاری ، مریم میرزاخانی ، زنان موفق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
تجربیات و تحقیقات آموزشی نشان میدهد وقتی پیام یا محتوایی همراه با تصویر و صدا باشد، میزان تاثیرگذاری و به خاطر سپاری آن به حد زیادی بالا میرود.
وب سایت همشهری شش و هفت - علی سیفاللهی: تجربیات و تحقیقات آموزشی نشان میدهد وقتی پیام یا محتوایی همراه با تصویر و صدا باشد، میزان تاثیرگذاری و به خاطر سپاری آن به حد زیادی بالا میرود. حال اگر این محتوا یك موضوع جذاب علمی باشد و با فیلمها و تصویرسازیهای چشم گیر همراه شود قطعا محصولی بسیار دیدنی به بار میآید. مستندهای علمی دقیقا از همین استانداردها پیروی میكند. در زیر میتوانید فهرستی از دیدنیترین مستندهای علمی را ببینید و بخوانید.
سیاره انسان
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
مستند علمی ، مستند ، علمی ، سیاره انسان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
خبرگزاری رویترز اسامی 14 نفر از قربانیان تیراندازی چهارشنبه شب کالیفرنیا را منتشر کرد که در میان آنان نام یک زن ایرانی نیز به چشم می خورد.
خبرگزاری میزان: خبرگزاری رویترز اسامی 14 نفر از قربانیان تیراندازی چهارشنبه شب کالیفرنیا را منتشر کرد که در میان آنان نام یک زن ایرانی نیز به چشم می خورد. رویترز اسامی 14 نفر از قربانیان تیراندازی چهارشنبه شب کالیفرنیا را منتشر کرد.
در میان اسامی کشته شدگان، نام یک زن ایرانی تبار نیز به چشم میخورد. این زن بنتا بت بادال نام دارد وسه فرزند(دو پسر و یک دختر) ازخود به جای گذاشته است. فرزندان وی ۱۰، ۱۲ و ۱۵ سال سن دارند. بنتا در سال ۱۸ سالگی به آمریکا مهاجرت کرده، ابتدا در نیویورک مستقر شده و بعدا به کالیفرنیا مهاجرت کرده است. وی پس از فارغ التحصیلی از رشته شیمی از دانشگاه پولی پومونای کالیفرنیا در اداره بهداشت شهر سن برناردینو مشغول به کار شده بوده است.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
حوادث ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
کالیفرنیا ، ایرانی ، تیراندازی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
پاییز زودهنگام امسال که به زمستان پهلو میزند همه را بیشتر به ماندن درخانه و مطالعه کتاب و تماشای تلویزیون و لذت بردن از گرمای خانه تشویق میکند. بنابراین شاید خندهدار به نظر برسد اگر بخواهیم درباره ورزشهای آبی و شنا و ... صحبت كنیم.
وب سایت همشهری شش و هفت - سها دادمند: پاییز زودهنگام امسال که به زمستان پهلو میزند همه را بیشتر به ماندن درخانه و مطالعه کتاب و تماشای تلویزیون و لذت بردن از گرمای خانه تشویق میکند. بنابراین شاید خندهدار به نظر برسد اگر بخواهیم درباره ورزشهای آبی و شنا و ... صحبت كنیم. اما آنهایی که به این روند عادت دارند، سرما مانع فعالیت بدنیشان نمیشود.
شاید این افراد دوست داشته باشند شکلی از ورزشهای هوازی را در آب انجام بدهند. این حرکتها به «ایروبیک آبی» نیز معروف است. البته شکل این ورزش با کم و زیاد کردن حرکتها میتواند سختتر یا آسانتر شود.از سوی دیگر بعضی افراد به توصیه متخصص باید آب درمانی انجام دهند تا سلامتشان را بازیابند. بنابراین شاید بیشتر روی صحبتمان این دو گروه باشد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
سلامت ,
,
:: برچسبها:
ورزش آبی ، ایروبیک آبی ، پاییز ، شنا ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
هیچ کس- تاکید می کنم هیچ کس- حدس نمی زد که جهان، تا این حد در «مجاز» فرو رود. حتی نویسندگان رمان های علمی- تخیلی هم نمی توانستند تصور کنند روزی، «امر جنسی» به عنوان یکی از ملموس ترین کنش های آدمی، پای به عرصه «صفر و یک»ها بگذارد.
مجله روشن - مصطفی مسجدی آرانی: هیچ کس- تاکید می کنم هیچ کس- حدس نمی زد که جهان، تا این حد در «مجاز» فرو رود. حتی نویسندگان رمان های علمی- تخیلی هم نمی توانستند تصور کنند روزی، «امر جنسی» به عنوان یکی از ملموس ترین کنش های آدمی، پای به عرصه «صفر و یک»ها بگذارد تا جایی که نویسنده ای- به قول «ابوالفضل بیهقی» خام دست و خامه به دست چون من- تصمیم بگیرد بگوید در یکی از جوامع تقریبا سنتی روزگار ما- یعنی ایران- مردم چگونه زیست جنسی شان را در فضای سایبری پیش می برند. اما این ها همه اتفاق افتاده، «کار از کار گذشته» و باید با نگاهی «پسینی» به تماشای این ماجرا نشست.
آن چه در این نوشته، که به دلیل نبود ارجاع به منابع علمی و نیز روش جمع آوری داده ها اصرار دارم آن را نوعی «Essay» بدانم، خواهم گفت؛ حاصل «شهود» است و «تفکر» به آن مشاهدات.
از دید نگارنده این سطور کنش جنسی در ایران، در دو ساحت فضای مجازی و حقیقی با یکدیگر تفاوت هایی دارند و این نوشته تلاش دارد نظرگاهی باشد به آن تفاوت ها. قبل از بیان هرگونه تفاوت به یاد داشته باشیم که پیش فرض من این است که در ایران امروز، نهادی که می توان در آن کنش جنسی داشت ،خانواده است و هرگونه کنش خارج از این چارچوب، با موانع قانونی، شرعی و اخلاقی رو به رو است. این را هم بگویم که موضع نوشته من توصیف است نه تجویز. از این رو اگر از فقدان چیزی می گویم بدین معنا نیست که معتقدم باید آن چیز وجود داشته باشد و وقتی از بودن چیزی سخن می گویم لزوما از وجود آن راضی نیستم و موضعم تایید نیست.
نبود نهاد و مسوولیت
پیش فرض ما در بالا، تامین نیاز جنسی فقط از سوی خانواده، منتج به این نتیجه می شود که امکان تاسیس نهادهای موازی با نهاد خانواده برای رفع نیاز جنسی وجود ندارد. به عبارت دیگر این نهادها که در خارج از کشور شامل فروش سکس یا محل های تجمع کارگران جنسی و نیز سایت های شریک جنسی یابی و... است در ایران، جایی و منطقی برای فعالیت ندارند. با این حال باید توجه داشت که نداشتن فضا برای فعالیت به معنای نبود چنین مراکزی نیست. دیده می شود شبکه های اجتماعی و پیام رسان و حتی نمونه های ساده تر از «وب یک» یعنی همان وبلاگ ها به محلی برای عرضه نیازهای جنسی، صدالبته به صورت غیرقانونی، بدل شده اند.
نتیجه این است که در وب فارسی کنونی برخی هم ابزار جنسی خرید و فروش می کنند، هم روابط نامشروع خرید و فروش می شود و هم بعضی شریک جنسی پیدا می کنند. اما اولا باید بپذیرند که قانون شکنند و ثانیا باید بدانند که طرف مقابل شان در آن سوی این صفر و یک ها نه یک نهاد که یک فرد است. فردی که می تواند دروغ بگوید، سودجویی کند، سوءاستفاده گر باشد و کلاه برداری کند یا حداقل در قبال هزینه ای که کسی به ایشان پرداخته است، هیچ مسوولیتی نداشته باشد. پس نخستین ویژگی زیست جنسی امروز ایرانیان، نبود نهاد و در نتیجه نبود مسئولیت حقوقی و قانونی (Responsibility) و حتی اخلاقی است.
روایت به جای کنش
حال، اگر از سطح اجتماعی نگاهی به سطح کنش جنسی در فضای مجازی کنیم متوجه می شویم که در این حوزه با فقدان کنش رو به رو هستیم. اگر این پیش فرض را داشته باشیم که رابطه جنسی درست، رابطه جنسی به مفهوم اخص بین یک زن و مرد است؛ در فضای مجازی و در نبود جنس دیگر، «روایت» و «تخیل» است که به جای «کنش» قرار می گیرد و غایت این ماجرا، یا سرکوب فیزیولوژیک غریزه جنسی است یا خودارضایی که در نهایت اثرات فیزیکی و روانی جنسی سالم را ندارد.
سه موضوعی که همین روزها در لطیفه های دست به دست شده در فضای مجازی مدنظر قرار گرفته، نشان از همین تخیل دارد. تخیل رابطه جنسی همسایه ها و نقل قول از چت های خصوصی دختران در مورد مسایل جنسی و نشان می دهد سیل تخیل حتی می تواند سد محکمی به نام حریم خصوصی فرد محترمی چون همسایه ما را بشکند و امنیت روانی را مخدوش کند، تصور ما از دختران نجیب و باحیا را به هم بزند و باعث توجه به مسایی شود که پیش از این جایی برای توجه کردن و توجه دیدن نداشته است.
مونولوگ به جای دیالوگ
حال اگر این «صحبت»ها به «گفت و گو» می انجامید باز هم می گفتیم که چون شراب، نفع اندکی در آن است هرچند که مضرات آن بسیار. ولی چه باید کرد وقتی در زیست مجازی ایرانیان، صحبت از امر جنسی فراوان است اما گفت و گو پیرامون آن کم.
نتیجه این روند هم چیزی نیست جز ضعف مفرط ایرانیان، چه مجرد و چه متاهل، چه پیر و چه جوان، چه زن و چه مرد، در شناخت جنسی خود و کسی که قرار است همسرش باشد. البته نمی توان مدعی شد که در فضای حقیقی ایرانیان، پیرامون این موضوع گفت و گو می شده اما اگر گفت و گو نبوده، صحبتی هم نبوده است. صحبت پیرامون این موضوع و گفت و گو نکردن یا سرایت نکردن صحبت به کنش، حکایت همان جام است که گفتند «کژدار و مریز».
فقدان تولید مثل و محبت کردن
کارکرد امر جنسی دز زیست مجازی ایرانیان هم دگرگون شده است. اگر قبول کنیم که انسان رابطه جنسی برقرار می کند تا «لذت ببرد»، «محبت» را تجربه کند و «تولید مثل» کند؛ تجربه جنسی در فضای مجازی حداقل دو کارکرد از این 3 مورد را از بین برده است. تولید مثل که به شکل بدیهی امکان ندارد و محبت، از لا به لای این کدهای کامپیوتری و از ورای صفحات تاچ موبایل های ما به سختی قابل نفوذ است.
نکته نهایی هم این است که، زن به عنوان طرف مطلق عرضه امر جنسی در جامعه، دچار تحولاتی در کنشش شده است. اگر در گذشته،او زیباییش را برای فرار از چشم بد می پوشاند، دختر امروزی زیبایی را عرضه می کند تا لایک بگیرد ولی انتظار دارد کسی در PV یا همان چت خصوصی مزاحمش نشود و دایرکتی از کسی دریافت نکند.
البته همو، با استفاده از عرصه ای که این فضا به او داده موفق شده هرچه بیشتر با امر جنسی آگاه شود و دیگر به شکل موجود منفعل در این فرآیند دیده نشود. این دو موضوع در کنار هم، به دختران و زنان امروز ما «قدرتی» داده است. به این ترتیب اگر انسداد نسبی در فضای مدیریتی و حتی اقتصادی جامعه، دو عنصر مهم قدرت یعنی مقام و پول را از زن گرفته، زیبایی او به شکل آلترناتیو جدی درآمده و حتی موفق شده، از طرفی چون فروش لایک صفحات، برایش درآمد به همراه داشته باشد.
5 تفاوت را برشمردیم و به نظر می رسد همین پنج تفاوت برای تغییر عمده در فضای اجتماعی یک ملت کافی باشد. اما به این 5 مساله باید مسایل دیگری را هم افزود. ظهور تلفن های هوشمند و اینترنت های همراه، سطح دسترسی به مسایل جنسی موجود در فضای وب را بالا برده است. نتیجه، تکثر و تنوعی است که پیش از این شاهد آن نبودیم. از آن سو، این دسترسی باعث شده، افراد «مستقیما» به امر جنسی دسترسی پیدا کنند.
به این ترتیب اگر در نسل قبلی فلان بازیگر هالیوودی به عنوان صاحب برخی جاذبه ها مطرح بود؛ در این نسل «الکسیس تگزاسی» مطرح می شود که یک بازیگر فیلم های غیراخلاقی است. در چنین زمینه ای، بدون وجود نهاد و مسوولیت های قانونی، در فقدان کنش های صحیح جنسی و حتی گفت و گو پیرامون آن و با تغییر عمده کارکرد امر جنسی و تغییرات زنان به عنوان مهم ترین ارکان امر جنسی در جامعه، آیا آینده روشنی در انتظار زیست جنسی ایرانیان است؟ من این طور فکر نمی کنم. فردای این برزخ، دوزخ است.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
سلامت ,
,
:: برچسبها:
نیازهای جنسی ، فضای مجازی ، شبکه های اجتماعی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 14 آذر 1394
|
|
دخترهائی که از همه نعمتها برخوردار هستند، اما همه درها را بروی خود بسته میپندارند، غصه پشت کنکور ماندن را میخورند، از زندگی این دختر باید عبرت بگیرند
روزنامه ایران: گاهی، در لابلای خبرها، در حوادثی که در پیرامونمان میگذرد، به نکاتی برمیخوریم که توجه به آن، درس عبرتی است: درس عبرتی که میتواند مسیر زندگی خیلیها را تغییر دهد... هفته گذشته، شنیدیم که چند روز پیش یک دختر نابینا از دانشگاه تهران، در رشته روانشناسی، لیسانس گرفته است.
بسراغش رفتیم، بسراغ دختری که زندگیش، فعالیتهایش و موفقیتهایش، برای همه کسانی که از همه نعمتها برخوردار هستند، اما در اسارت یاس و ناامیدی، همه درهای خوب زیستن و شاد بودن را بروی خود بسته میبینند، درس عبرتی میتواند باشد.
بدیدار «گوهر کردی» میرویم: یک دختر 26 ساله، ظریف... گوهر به قول خودش «یک مزیت از سایرین کمتر دارد»: بینائی... و ایکاش میدانست که برترین مزیتها را داراست: اراده و پشتکار.
او امسال از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شده و چیزی که باعث تعجب است این نکته است که گوهر فقط مدت 10 سال است که درس میخواند. درست 10 سال پیش بود که درس خواندن را آغاز کرد و اکنون یک خانم لیسانسیه است و میگوید: «درس را تا درجه دکترا ادامه خواهم داد.»
گوهر از زندگیش این طور حرف میزند:
«26 سال پیش در همدان متولد شدم. یک بچه معمولی، سالم و خوب بودم، حتی همه چیز را مثل همه میدیدم تا اینکه در سن سه سالگی مریض شدم. یک بیماری بدعاقبت ... از آن ببعد، دیگر قدرت بینائی از من گرفته شد و همه جا و همه چیز برایم تاریک بود. من فرزند دوم خانواده بودم، یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خودم نیز دارم.
هر قدر بزرگتر میشدم، تاریکی دنیا برایم بیشتر میشد و همین طور رنج و اندوهم از اینکه نمیتوانم مثل بچههای همسالم آزادانه بهرسو که میخواهم بروم و هر کاری میخواهم بکنم.
در چنین دنیائی بزرگ میشدم تا سن 6 سالگی که صدای زنگ مدرسه را از پشت دیوارهای تاریکی میشنیدم. به حرفها و حکایتهای دوستانم از کلاس و خانم معلم قشنگشان گوش میدادم و با همان اندوه عمیقم بر آنها حسرت میخوردم.
من دختر با استعدادی بودم، با دوستانم درسها و تکالیفشان را انجام میدادم. منکه هنوز پا به کلاس درس نگذاشته بودم بهتر از تمام آنها درس را یاد میگرفتم و مدام این آرزو و میل در من میجوشید که چرا من نمیتوانم شاگرد یک کلاس باشم؟ چرا نمیتوانم به خانم معلم جواب بدهم و تشویق شوم؟ هر وقت بچهها برای من کتاب میخواندند آرزو میکردم که روزی بتوانم خودم اینکار را بکنم و همیشه در رویاهای خود میدیدم که پیش مادر نشستهام و برایش با صدای بلند کتاب میخوانم و او تشویقم میکند.
تا اینکه در سن 14- 15 سالگی ناراحتی من به اوج رسید، رنج میبردم ازینکه نمیتوانم همپایه دیگران باشم و آنقدر این رنج تحت فشارم گذاشت که حتی یکی، دوبار تصمیم به خودکشی گرفتم. در همان زمان بود که از وجود مدرسه نابینایان اطلاع پیدا کردم.
آن موقع ما در اصفهان زندگی میکردیم و در آنجا شبانهروزی نورآئین که مخصوص نابینایان بود زیر نظر مربیان انگلیسی و ایرانی اداره میشد. به اصرار من و پایداریهای مادرم به آنجا رفتم و با عزمی راسخ شروع به آموختن کردم.
درست بخاطر دارم روزی که به آنجا پا گذاشتم، من آنموقع 15 ساله بودم. تا شروع سال تحصیلی بیشتر از یکماه وقت داشتم و من ازین فرصت برای یاد گرفتن درسهای کلاس اول ابتدائی استفاده کردم و پیشرفتم آنچنان سریع بود که در طول همان مدت کوتاه، یعنی تا قبل از شروع شدن سال تحصیلی توانستم کلاس اول را امتحان بدهم و با شروع مدارس به کلاس دوم بروم... البته من هیچ معلمی نداشتم و درسهای کلاس اول را از بچهها یاد میگرفتم. از اول مهر در کلاس دوم شروع به تحصیل کردم و آن را هم در مدت یکماه و نیم به پایان رساندم و پس از امتحان به کلاس سوم رفتم.
در حدود دو ماه نیز در کلاس سوم درس خواندم و پس از آن- یعنی حتی قبل از نوروز سال 39 – کلاس چهارم را نیز تمام کردم و با پایان سال تحصیلی گواهی قبولی کلاس پنجم ابتدائی را گرفتم و شهریور همان سال در امتحانات ششم متفرقه شرکت کردم و قبول شدم.
من این مدت یکسال را در شبانه روزی نابینایان نورآئین بودم و باروش مخصوص آنها درس خواندم و اگر کوشش و زحمات بیدریغ مربیان آنجا نبود، هرگز نمیتوانستم پیشرفتی این چنین سریع داشته باشم. آنها علاوه بر درس و تکالیف معمولی، برای من معلم خصوصی گذاشته بودند که با هم کار میکردیم.
پس از اتمام شش کلاس ابتدائی، مربیانم با توجه به علاقه شدید من بدرس مرا بکلاس ماشین نویسی فرستادند و من توانستم هرچه را که میخواهم «تایپ» کنم و پس از آن، به اصرار آنها برای تحصیل در دبیرستان به مدرسه معمولی در اصفهان رفتم و با دخترهای سالم و عادی سر یک میز نشستم و درس خواندم و 6 سال دوره دبیرستان را در مدت 5 سال در دو دبیرستان گذراندم و از مدرسه بهشت آئین اصفهان در رشته ادبی فارغالتحصیل شدم.
همان سال در کنکور دانشگاه اصفهان و تهران قبول شدم که البته تهران را انتخاب کردم. رشته انتخابی من در دانشگاه روانشناسی بود، چون از همان کودکی علاقه خاصی به این رشته داشتم.
البته باید بگویم که در تمام مدت تحصیل، چه در دبستان و دبیرستان و چه در دانشگاه، معدلم همیشه بین 15و16 بود. ادعا نمیکنم که هوش فوقالعاده دارم بلکه حتی به جرات میگویم که از هوش و استعدادی کاملا متوسط و شاید هم کمتر برخوردارم ولی خودم میدانم که اراده و پشتکارم خوب است. تنها عامل موفقیتم هم این بوده است...
از او سئوال کردیم:
-گوهر درسهایت را چطور یاد میگرفتی، از کلاس اول دبیرستان که به مدارس معمولی میرفتی و بعد در دانشگاه با همه پشت یک میز نشستهای، چطور از درس استادان « نت» بر میداشتی و یا کتابهای درسی را میخواندی؟
«گوهر» ادامه داد:
- همانطور که گفتم، من ازکلاس ششم ابتدائی تایپ کردن را آموختم و ورقههای امتحانیم را تایپ میکردم. در سر کلاس اگر موضوع سخنرانی خیلی جالب بنظر میرسید، در ضبط صوت کوچکی که همیشه همراه داشتم آن را ضبط میکردم.
برای خواندن کتاب هم همین کار را میکردم. یعنی از یکی از دوستانم خواهش میکردم که از اول تا آخر را برایم با صدای خودش ضبط کند و بعد یاد میگرفتم.
گاهی هم با دوستانم درس میخواندم. من علاوه بر درس خواندن، کار هم میکردم چون زبان انگلیسی من خیلی قوی و خوب بود.
مدت 4 سال است که در آموزشگاه نابینایان تدریس زبان میکنم و از اینکه به نابینایان خدمت کنم خوشحال میشوم. دلم میخواهد دکترای خودم را در رشته روانشناسی بگیرم و بتوانم شخص مفیدی برای این عده باشم.
میپرسیم: «اوقات بیکاریت را چطور میگذرانی؟»
«...- گفت: مطالعه میکنم، عاشق کتاب هستم. از دوستانم خواهش میکنم که برایم بخوانند، دوستان خیلی خوبی دارم، آنها همیشه تا آنجا که توانستهاند کمکم کردهاند. البته گاهی اگر فیلم خوب بیاورند با بچهها به سینما میرویم و من فقط صدا را میشنوم، بعضی وقتها هم به برنامه های رادیو و تلویزیون گوش میکنم.
شنا را هم خیلی دوست دارم. قبلا ویولون میزدم و بعد گذاشتم کنار و حالا پشیمانم، در اولین فرصت ادامهاش خواهم داد و همانطور که گفتم بزرگترین لذت زندگی من مطالعه است.
چون از منفیگری چیزی جز زجر حاصل نمیشود پس چه بهتر که آدم در هر وضعی که هست جنبه مثبت را بگیرد و مثبت باشد و آن وضع را قبول کند و خودش را همچنین. این خیلی در زندگی مهم است و شاید دلیل موفقیت من این باشد که خودم و وضع خودم را قبول کردهام.
از او سئوال میکنیم: «راجع به وضع زندگی، اجتماعی دختران ما، چه عقیدهای داری؟»
میگوید: «در مدت 10 سال زندگی اجتماعیم چون قبلا تنها و در خودم بودم، بله در این ده سال، در میان دختران همکلاس و دختران جوانی که در محل کارم با آنها سروکار داشتهام، یک چیز توجه مرا جلب کرده و آن روحیه بد دخترها و اصلا جوانها است، بخصوص یک حالت ناامیدی، حالت بیهودگی و پوچی در میانشان وجود دارد و این مرا همیشه متعجب کرده است. به دوستانم میگویم: شما چه چیز کم دارید؟ با امکاناتی که دارید میتوانید زندگی ایدهآلی داشته باشید.
نمیدانم شاید نسبت به خودم میسنجم، چون فکر میکنم که از امکان و مزیت دیدن بهرهمند هستند پس همه چیز دارند. ولی واقعا میگویم که هنوز دلیل این همه یاس و نومیدی و بیهودگی و پوچی را نفهمیدهام.
من وقتی دختران دانشجو را که از نظر فکر و اندیشه در سطح بالاتری هستند با دختران مشابه خارجی که میشناسم مقایسه میکنم میبینم که آنها پر از انرژی و امید و آرزو هستند، در حال جنبش و تحرکند و تعجب میکنم چرا جوانهای ما این طور نیستند و این همه روحیهشان بد است.
به نظر من، اینها مثل تخته پارهای روی موج هستند که اجازه میدهند امواج آنها را به هر طرف که میخواهد ببرد. هر اتفاقی که پیش میاید از خودشان اراده و هدف و تصمیمی ندارند. باعتقاد من، یک مقدار برخوردها و تضادها و تعارضات باعث این روحیه دختران است.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
گوهر کردی ، دختر نابینا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 12 آذر 1394
|
|
در بین تمام اقوام و ملل، رسم رایجی است که از اموات و رفتگان خود به نحوی تجلیل کرده و یاد و خاطره آنها را با برپایی مجالسی زنده بدارند. وقتی پای قهرمانان و بزرگان آن قوم در میان باشد طبیعتاً آن رسم با شکوه مضاعف برگزار میشود.
روزنامه ایران - سید مصطفی علوی شیرخورشیدی: در بین تمام اقوام و ملل، رسم رایجی است که از اموات و رفتگان خود به نحوی تجلیل کرده و یاد و خاطره آنها را با برپایی مجالسی زنده بدارند. وقتی پای قهرمانان و بزرگان آن قوم در میان باشد طبیعتاً آن رسم با شکوه مضاعف برگزار میشود.
از جمله مراسم بسیار مهمی که در بسیاری از کشورهای اسلامی منعقد میشود، مراسم اربعین است.اربعین واژهای است عربی به معنی چهل. عدد چهل در کنار چند عدد دیگر مثل 7،12و19نزد بعضی از اقوام و ادیان آسمانی و زمینی بویژه شیعیان، از قداست خاصی برخوردار بوده و هست.
در قرآن مجید هم چهار بار به اربعین اشاره شده است که سه بار آن به داستان قوم بنیاسرائیل و اقامت «چهل شبه» آنان در بیابانها (مائده،26) و یکبار هم به طور کلی اشاره شده است که سن رشد کامل انسان در چهل سالگی است(احقاف،15).
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
اربعین ، کربلا ، چهلمین روز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 12 آذر 1394
|
|
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر به فرد مکتب اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در جلسه درس خارج فقه، پدیده بینظیر و حرکت عظیم و پر معنای راهپیمایی اربعین حسینی علیهالسلام را حسنهای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر بهفرد مکتب اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پر معنا و پر مغز را پیدا کردهاند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم(ص) و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوهای از ویژگیهای برجسته مکتب اهلبیت علیهمالسلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج میزند هم «عشق و محبت».
ایشان همچنین زائران اربعین را به رعایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید کردند: دولت در خصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
مراسم اربعین حسینی،بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 10 آذر 1394
|
|
کوتاه و خواندنی و تامل برانگیز...
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست . آلبر کامو
من در میان موجودات از گاو خیلی میترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد! (ابن سینا)
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد. ((نارسیس))
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف میشوی و مهمتر آنکه خوک از این کار لذت میبرد. "جورج برنارد شاو"
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند. (مونتسکیو)
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.* انیشتین
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی...... نلسون ماندلا
یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند. "آلبرت انیشتین"
رواننژندها توی آسمان، قصرها میسازند. روانپریشها توی آنها زندگی میکنند. روانپزشکها میروند اجارهها را میگیرند.
جملۀ «نگران نباش، درستاش میکنیم.»، از مقدسترین عباراتِ دنیاست. فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند. «نگران نباش، درستاش میکنیم.»
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنهای ایستادهاید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکمتان را تو دادهاید. چارلز استیون هامبی
بچهدار شدن تصمیم خطیریست. با این تصمیم میگذارید که قلبتان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تنتان به سر برد. الیزابت استون
میشود از امشب قانون تازهای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیشتر از نیاز، مهربان باشیم. جی.ام. بری
شاید چشمهای ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشکهایمان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفافتری ببینیم. الکس تان
دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند انتوان چخوف
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست . آلبر کامو
جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هر کسی بخواهد خانهاش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد. پروفسور حسابی
هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است "ویل دورانت"
هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد
. ارد بزرگ
من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم. اما
راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود ساختن همگان افلاطون
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از
کنار همین آدمها رد میشی
|
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
کوتاه -خواندنی- تأمل برانگیز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 9 آذر 1394
|
|
-ژاپنی ها اصلاً پس انداز نمی کنند! -تورم در ژاپن منفی است! -در ژاپن خانه ویلایی به ندرت پیدا می شود! -از کار مردن در ژاپن، یک افتخار است! -حقوق یک معلم معادل 7500 دلار در ماه است! 240/000/000 ریال. -یک کارمند ژاپنی، برای رضایت مشتری، حتی حاضراست،خانواده خود را، فدا کند! -شکست درکار، برای یک مدیر، برابر مرگ است! -تمام معلمان دوره ابتدایی، خانم هستند که گاهی از مادران بچهها دلسوزترند! - هنگام تعطیلی مدارس، بچهها گریه می کنند! -خانم ها درژاپن، بعد از ازدواج، عموماً کار نمیکنند! - مردان حقوق خود را به همسران خود میدهند و از آنها پول توجیبی میگیرند. -از اول تا سوم ابتدایی، هیچ امتحانی ندارند! -دانش آموزان همراه با مدرسین هر روز به مدت ربع ساعت به نظافت مدرسه می پردازند و این کار باعث تربیت نسلی متواضع و حریص بر نظافت می گردد. -هر شهروند ژاپنی که سگ داشته باشد، همیشه کیف و کیسه های خاصی برای برداشتن فضولات آن به همراه دارد حرصشان بر نظافت را سرلوحه ی اخلاق خود قرار داده اند -کارگر نظافت و رفتگر را "مهندس بهداشت"می نامند و ماهانه پنج الی هشت هزار دلار آمریکایی می گیرد و برای ورود به این پیشه باید امتحانات کتبی و شفاهی داد. -ژاپن هیچ منبع طبیعی ندارد و سالانه در معرض صدها زلزله قرار می گیرد اما این مسائل باعث نشده که این کشور را از این که دومین کشور اقتصادی در جهان باشد، باز دارد. -هیروشیما فقط طی ده سال توانست، از لحاظ اقتصادی به همان هیروشیمای قبل از سقوط بمب هسته ای بازگردد. -استفاده از تلفن همراه در قطار، رستوران و تمام اماکن بسته ممنوع است. و در موبایل هایشان به جای کلمه ی" بی صدا" از کلمه ی "اخلاق" استفاده شده است. -یکی از مواد درسی اول تا ششم ابتدایی(گامی به سوی اخلاق) است که در آن اخلاق و شیوه تعامل با دیگران را آموزش می دهد. -با این که ژاپن از ثروتمندترین کشور های دنیاست، اما پیشکار و خدمه نمی گیرند و این پدر و مادر است که مسئول فرزند و خانواده به شمار می آیند. -از اول ابتدایی تا سوم دبیرستان چیزی به نام "مردودی" ندارند! چون هدف تربیت، نهادینه کردن مفاهیم و ساختن شخصیت است نه فقط تعلیم و تلقین. -در رستوران هر کسی به اندازه نیاز خود غذا برمی دارد و آخر کار در بشقاب شان چیزی نمی ماند...اسراف وجود ندارد. -میانگین تاخیر قطار در سال هفت ثانیه است. مردمانی هستند که ارزش وقت را می دانند و با دقتی پایان ناپذیر بر ثانیه و دقیقه ها حریص هستند. -دانش آموزان در مدارس مسواک خود را برداشته و بعد از صرف غذا دندان خود را تمیز می کنند و از همان کودکی مراقب سلامتی خود هستند. -مدیر مدرسه نیم ساعت قبل از تقسیم شدن غذا از غذای دانش آموزان می خورد تا از سلامتی آن مطمئن شود و اگر از او بپرسی که چرا، می گوید این دانش آموزان، آینده ی ژاپن هستند. قابل تامل
تقریبا حرکات ورفتارشان مثل خودمونه با یه کمی تفاوت
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
درس-ژاپن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 9 آذر 1394
|
|
۱ - باید سطح ، عمق ، حیطه ، ابعاد ، جهت گیری و بالاخره اولویت های نفوذ به درستی شناسایی شود.
۲ - اگر موارد مذکور در بند ۱ به خوبی تبیین و شناسایی نشود ممکن است توسط عوامل نفوذی دشمن بحث نفوذ و برخورد با نفوذ دشمن:
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
سیاسی ,
,
:: برچسبها:
نفوذ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 9 آذر 1394
|
|
حتما تا انتهای مطلب بخوانید
متاسفانه در طول چند سال اخیر هر طرح و پوستری بوده، هر نقاشی بوده، هر سکه و اسکناسی بوده همگی به اسم مسجدالاقصی ولی با تصویر قبة الصخره بر ما جلوه کرده. چرا؟
مسجد الاقصی یا قبه الصخره ؟
بسیاری از ما مسجد الاقصی را نمی شناسیم و این اصلا اتفاقی نیست.کاملا دقت کنید قسمت سمت راست تصویر بالا قبه الصخره است و قسمت سمت چپ تصویر مسجد الاقصی است. اما با این حال، در هر زمان که در کشوری مسلمان یا خاورمیانه از مسجد الاقصی نام برده می شود تصویری قبه الصخره است که نمایش داده می شود. فاصلهی این دو نقطه حدود 400 متر است. شما عمدا کنترل شده اید تا اینگونه فکر کنید. تا اگر زمانی مسجد الاقصی ویران شد متوجه نشوید.
وظیفه شماست که این تفاوت را بدانید. و ویرانی همین مسجد یکی از اصلیترین و پایانی ترین نشانه های ظهور حضرت مهدی علیه السلام است.
اگر بر این اعتقاد باشیم که مسجدالاقصی فعلی همان مسجد الاقصی است که در زمان صدر اسلام وجود داشته و قبله اول مسلمانان است باید اذعان کنیم که مسجدالاقصی فعلی (با گنبد سبز تیره)، هم اکنون درسرزمین های تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد و صهیونیست ها از همان آغازین سال های تجاوزات خود در خاورمیانه ، برنامه های مفصلی را برای دست اندازی به این مسجد شریف و آسیب رساندن به شان و جایگاه حقیقی آن در پی گرفتند و حتی تا مرحله تلاش آشکار جهت به آتش کشیدن آن پیش رفتند. در همین راستا ، چندین دهه است که مطالب تحریف شده و انحرافی درباره مسجدالاقصی و تاریخ آن ، در رسانه های دیداری و شنیداری سنتی و مدرن سراسر دنیا و خصوصا جهان اسلام منتشر می شود. هدف از ترویج این مطالب ، کاستن حساسیت افکار عمومی نسبت به این مکان مقدس است تا برنامه های اصلی صهیونیست ها برای تخریب این مسجد و جایگزین کردن یک «معبد یهودی» به جای آن ، هزینه های کمتری داشته باشد. یکی از بزرگ ترین مطالب انحرافی درباره «مسجدالاقصی» ، جابجا کردن تصویر این مسجد با مسجدی دیگر به نام «قبة الصخره» است. مسجد «قبة الصخره» در فاصله بسیار کمی از «مسجد الاقصی» قرار داشته و به دلیل معماری منحصربفرد و جذاب و گنبد بسیار چشمگیر آن با رنگ طلایی، در نمای عمومی شهر قدس درخشش خاصی دارد. تا سالیان سال ، این مسجد به عنوان نماد شهر قدس و حتی نماد فلسطین در سراسر جهان ، خصوصا در کشورهای اسلامی معرفی می شد. حتی رژیم صهیونیستی ، در تبلیغات توریستی خود ، عمدتا برای معرفی «جروزالم» (بیت المقدس) از تصاویر مسجد «قبة الصخره» استفاده می نمود. این در حالی است که همزمان ، نهادهای رژیم صهیونیستی ، مشغول حفاری وسیع و دامنه داری در زیر ساختمان«مسجدالاقصی» و ساخت «معبدی یهودی» در آن بودند که به شدت زیرساخت این مسجد را با سستی و خطر نشست مواجه می ساخت. البته این عملیات ساخت و ساز کماکان نیز ادامه دارد. (در سال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ،روی یکی از اولین اسکناس های چاپ شده توسط حکومت نوپای اسلامی ، تصویر مسجد «قبة الصخره» با زیر نویس «مسجدالاقصی» به چاپ رسید که سهم بسزایی در تثبیت چنین اشتباهی در افکار عمومی ایرانیان داشت.)
تصویر مسجد الصخره با زیرنویس اشتباه مسجد الاقصی بر روی 100 تومانی
ساختمان آب خوری در صحن قدس در بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام
ساختمان نماز جمعهی قدیمی (در حال تعمیر) شهر قم (با نام مصلی قدس)
ساختمان به صورت هشت ضلعی بوده و گلدسته بعداً به آن اضافه شده است
البته قبة الصخره (که گفته میشود در آن صخرهای قرار دارد که محل به معراج رفتن پیامبر (ص) بوده است) نیز برای مسلمانان مهم است ولی مسجدالاقصی از قداست خاصی برخوردار است که هیچ نقطه از جهان آن قداست را دارا نیست .
خداوند متعال در قرآن کریم در آیهی اول سورهی اسراء میفرماید : سبحان الذی اسرا بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله .... توجه کردید ؟ خداوند در مورد مسجدالاحرام نفرمود بارکناحوله ولی در رابطه با مسجدالاقصی گفت . یعنی آنجا را (و پیرامونش را) متبرک قرار دادیم
قبله اول مسلمین کدام است؟
«حرم الشریف» محدودهای است در گوشه شرقی بیت المقدس که مسجد الاقصی و قبه الصخره در آن قرار دارند. گذشته از آن که خیلی راحت نمیتوان فهمید که مسجد القصی به تمام ناحیه حرم گفته میشود یا به قسمتی از آن، آنچه را که امروز مسجدالاقصی میخوانند در ناحیه جنوبی حرم قرار دارد. به بقیه حرم نیز صحن مسجدالاقصی گفته میشود و مورخان قدیم هم هنگامی که از مسجدالاقصی نام میبرند، مقصود اکثر آنها تمام حرم است. اینکه در آن زمان در محل حرم بنایی وجود داشت یا نه و کیفیت آن را نمیدانیم.
در ترجمه کتاب محمد جریر طبری آمده است: «آیه اسراء برای مکانی نازل شد که اینک بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است. و خداوند آنجا را برای پرستش بندگان اختصاص داد. آن موقع در آن محل بنایی موسوم به مسجدالاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجدالاقصی وجود نداشت، فقط در آیه اسراء از مسجد نام برده شده زیرا که مکان پرستش و عبادت بوده است».
سنگ بنای اولیه آنچه در وسط حرم قرار دارد و امروزه «قبهالصخره» نامیده میشود و همین طور بنای پایینی آن، مسجدالاقصی، در دوره عبدالملک خلیفه اموی گذاشته شده است. ماجرا از این قرار بود که عبدالله بن زبیر که هوای خلافت به به سرش زده بود علیه خلیفه شورید و بر حجاز مسلط شد. چندی گذشت عبدالملک مردم شام را از حج بازداشت. او میترسید عبدالله در سفر حج از شامیان بیعت بگیرد، کاری که سالهای قبل انجام داده بود. وقتی صدای اهل شام بلند شد که چرا ما را از این سفر واجب بازمیداری، عبدالملک به فکر این افتاد که موقتا جایگزینی برای حج درست کند و یک حدیث از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) را برایشان خواند که:
«لاتشد الرحال الا تلاثه مساجد، المسجدالاحرام، و هذا مسجدی و المسجد الاقصی»
سفرها کامل و استوار نمیگردد مگر به سه مسجد، مسجدالحرام، این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجدالاقصی. (صحیح مسلم ج ۲ ص ۱۰۱۴ کتاب الحج باب لا تشد الرحال - سنن ابی داوود ج ۲ ص ۲۱۶ کتاب الحج-سنن نسانی به شرح سیوطی ج ۲ ص ۳۷))
بعد قبهای بالای صخره روی یک هشت ضلعی درست کردند و میگویند هزینه بنا خراج هفت سال مصر بوده است. بعد هم مسجدی در پایین حرم ساختند به اسم مسجدالاقصی. ساخت این دو بنا مربوط میشود حدودا به سال 70 هجری. این که بدانیم قبله اول کدام قسمت حرم بوده است شاید هم چندان مهم نباشد، عدهای مسجدجنوبی حرم و برخی صخره را قبله اول میدانند، همان سنگی که محل شروع سفر آسمانی حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) است. ناصرخسرو در سفرنامه خود نوشته است: «از برای سنگ صخره که آنجا بوده است مسجد را همه آنجا ساختهاند و این سنگ صخره همان است که خدا عزوجل موسی (علیه السّلام) را فرمود تا آن را قبله سازد، چون این حکم بیامد موسی (علیه السّلام) آنرا قبله کرد تا به روزگار سلیمان (علیه السّلام) که چون قبله صخره بود مسجد را در گرد صخره بساختند چنان که صخره درمیان مسجد بود و محراب خلق، تا عهد پیغمبر ما همان را قبله میدانستند...»
دروغ دیگری که طی چند سال اخیر از سوی تبلیغاتگران و حتی رهبران رژیم اشغالگر قدس دائما تکرار شده و سعی در جااندازی آن در اذهان شده است به این قرار می باشد: « آیه مربوط به معراج پیامبر اسلام که در آن از مسجدالاقصی نام برده شده ، در سال ۶۲۱ میلادی یعنی حدود ۹۰ سال پیش از ساخت مسجدی با همین نام در بیت المقدس یا اورشلیم نازل شدهاست و لذا جز تشابه اسمی، دلالتی بر آن ندارد و مسجدالاقصای مورد نظر مسلمانان در جایی غیر از بیت المقدس قرار دارد » این دروغ شاخدار عمدتا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و محوریت پیدا کردن «آرمان رهایی قدس» در خیزش اسلامی مقاومت فلسطینی شایع شده است . هدف از طرح چنین شبهه بی پایه ای آن هم از سوی محافل غیر مسلمان و حتی یهودی ، سلب تقدس این مکان و مخدوش کردن مقبولیت مذهبی «آرمان رهایی قدس» در میان مسلمانان است.
اصل ماجرا از این قرار می باشد که در روایات مستند و جامع الاتفا ق مسلمانان ، «مسجدالاقصی» نام دومین مسجدی است که توسط یک پیامبر الهی یعنی «حضرت سلیمان»(علی نبینا و علیه السلام) بنا شده است. اولین مسجد جهان ، توسط جد «حضرت سلیمان»(علی نبینا و علیه السلام) در «جزیرة العرب» ساخته شد که «مسجدالحرام» نام گرفت. در اعتقادات اسلامی، «مسجدالحرام» رکن اصلی جهان خلقت به شمار می رود و وجه تسمیه دومین مسجد الهی، یعنی «مسجدالاقصی» فاصله این مسجد با «مسجدالحرام» می باشد. معنای عبارت«مسجدالاقصی» عبارت است از«مسجد دور از...» که منظور ، دوری این مسجد از «مسجدالحرام» است. نخستین بنای «مسجدالاقصی» با وفات«حضرت سلیمان»(علی نبینا و علیه السلام) و نابودی حکومت نوادگان او بر فلسطین، به تدریج ویران شد. گفته می شود پس از فتح فلسطین توسط مسلمانان در زمان خلیفه دوم ، شخص خلیفه در خرابه های «مسجدالاقصی» حاضر شد و دستور ساخت مسجدی جدید را صادر نمود. آن چه صهیونیست ها در شبهه پراکنی های خود به آن اشاره می کنند ساخت مسجدی پرشکوه و بزرگ در سال 710 میلادی توسط «عبدالملک» خلیفه وقت می باشد که به جای مسجد محقر و کوچکی که در زمان خلیفه دوم ساخته شد بنا گردید.
هر دوی این مساجد با شکل فعلی بعد از اسلام ساخته شدهاند اما در مورد محلی که این مساجد بر روی آن بنا شده است نقل های زیادی وجود دارد. با توجه به آیه ی اول سوره اسرا میتوان گفت که مسجد الاقصی و اطراف آن متبرک است.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
مسجد الاقصی , قبه الصخره , قبله, ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 9 آذر 1394
|
|
چرا سرطان در ایران زیاد شده ؟...
روزانه 22نفر در ایران بر اثر سرطان معده میمیرند. ایران دچاره سونامی سرطان شده. لطفا از خوردن: چیپس. پفک .سوسیس و کالباس . روغن مایع سرخ شده . پوست مرغهای هرمونی. نوشابه. کاملا پرهیز کنید. قلیون تنها دود استعمالی هست ک روی معده اثر مستقیم دارد و دچار باروری سلولهای سرطانی در معده میشود . این موضوع بسیار خطرناک و جدی است. خوراکی برتر دنیا از نظر متخصصان تغذیه 1. لیمو ترش 2.کلم بروکلی 3.شکلات تلخ 4.ماهی سالمون 5. گردو 6. آواکادو 7.سیر 8.اسفناج 9. انواع لوبیا 10سیب زمینی
اینها خاصیت ضدسرطانی و آنتی اکسیدانی دارند
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
سلامت ,
,
:: برچسبها:
سرطان- ایران -زیاد ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
یک کار جالب...
کاره قشنگی از راهنمایی و رانندگی شیراز : هر ماشینی بره رو خط عابر پیاده وایسه و هرعابری وقتی چراغ قرمزه از خیابون رد بشه خره میره تذکر میده بهش؛ هرکی کمربند نبسته خره میره کمربندشو میکشه هر موتور سواری کلاه ایمنی نذاشته خره میره تذکر میده یعنی من که خرم میفهمم تو هم بفهم،،،، واااای حسابی خندیدم به هر کی تذکر میداد عین لبو قرمز میشد
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
کار جالب ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند. این مشکل میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.
وب سایت سلامت نیوز: بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند. در چنین شرایطی مرد از این مساله گله میکند که همسرش مدتی است سردشده و این سردمزاجی و بیمیلی باعث کاهش روابط عاطفی و صمیمیت در زندگی مشترکشان شده است. این مشکل میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.
دکتر فاطمه آذرتاش، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه در اینباره گفت: «بیمیلی جنسی در خانمها یکی از مشکلاتی است که معمولاً برخی از زوجها با آن روبهرو میشوند و در صورتی که این مشکل جدی گرفته نشود، میتواند عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند.»
وی در ادامه افزود: «البته در صورتی میتوان گفت خانمی مبتلا به اختلال میل جنسی است که در 75 تا 100 درصد مواقع دستکم برای شش ماه به صورت مداوم تجربههایی از قبیل تمایل نداشتن به شروع فعالیت جنسی، عدم خیالپردازیهای جنسی و شهوتانگیزی و عدم تحریک و برانگیختگی با دیدن، شنیدن، لمس کردن و بوییدن را تجربه کرده باشد.»
این مشاور خانواده به عوامل مؤثر در بروز بیمیلی جنسی در زنان اشاره کرد و گفت: «عواملی که باعث اختلال بیمیلی و سردمزاجی در خانمها میشود را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد که اولین علت آن میتواند مرتبط با شریک جنسی باشد.»
وی در اینباره توضیح داد: «اگر مردی از نظر وضعیت سلامتی دچار مشکلات جنسی از قبیل زودانزالی، اختلال نعوظ یا اختلالات روانی باشد که توانایی و مهارتهای لازم را برای ایجاد یک رابطه جنسی ندارد، ممکن است به تدریج در چنین رابطهای به دلیل اینکه زن ارگاسم را تجربه نمیکند نسبت به برقراری رابطه بیمیل شود.»
وی همچنین یادآور شد: «در شرایطی هم که زوجین روابط صمیمانهای با یکدیگر ندارند یا دچار ضعف کلامی، چشمی و لمسی یا ناهماهنگی در تمایل به فعالیت جنسی و تعارضات خانوادگی و اختلافات زناشویی یا دچار احساس خشم از همسر هستند و در روابط خود درگیر قدرت بین زن و مردند یا از مهارتهای جنسی و تفاوتهای فیزیولوژیک بدن یکدیگر آگاهی و شناخت کافی ندارند؛ بهگونهای که مرد همواره قبل از زن به انزال میرسد و زن بهطور مکرر در روابط جنسی ارگاسم را تجربه نمیکند، طبیعی است که به مرور زمان زن نسبت به رابطه بیمیل شود. این گونه مسائل به عنوان دومین علت بروز بیمیلی جنسی در زنان در گروه عوامل ارتباطی قرار میگیرد.»
آذرتاش همچنین گفت: «سومین علت سردمزاجی زنان عوامل مرتبط با آسیبهای فردی است. برداشت منفی از تصویر بدنی نقش موثری در شکلگیری این اختلال دارد. معمولاً زنان بیش از مردان درگیر این تصور هستند و فکر میکنند از نظر اندامی، جذابیتهای لازم را برای همسرشان ندارند. علاوه بر این، سابقه سوءاستفاده هیجانی یا جنسی، ابتلا به بیماریهای روانی مثل افسردگی و اضطراب، ترس از بارداری یا شنیده شدن صدا حین برقراری رابطه جنسی از دیگر مواردی است که باعث بیمیلی جنسی در زنان میشود.»
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه عوامل فرهنگی و تربیتی نیز در بروز چنین اختلالی بیتأثیر نیستند، ادامه داد: «گاها نگرش منفی زنان نسبت به مسائل جنسی منجر به این میشود که فعالیت جنسی را قبیج و گناه بدانند و شرم و حیا، مانع از بیان خواسته و نیازهایشان شود.
چنین نگرش منفیای نسبت به مسائل جنسی، مانع بزرگی جهت ایجاد تحریکات بدنی و حتی خودابرازگری در زنان است و باعث میشود فرد حتی فکر کردن و خیالپردازی جنسی را گناه بداند. ولی با توجه به اینکه مهمترین ارگان جنسی، مغز است و نقش مهمی در رفتارهای جنسی ایفا میکند، هر چقدر که کمتر به مسائل جنسی فکر و مانع خیالپردازی شود، میل ایجاد به برقراری رابطه در فرد کمتر به وجود میآید.»
به گفته این مشاور خانواده، پنجمین عامل مؤثر در بیمیلی جنسی زنان، عوامل فیزیولوژیکی است. پایین بودن سطح تستوسترون، ابتلا به بیماریهایی مثل سوءتغذیه، تیرویید، دیابت، تنگی عروق و همچنین استفاده از قرصهای ضدبارداری، ضدافسردگی، ضدفشارخون و شیردهی میتوانند از عوامل مؤثر در ایجاد اختلال بیمیل جنسی در زنان باشند.
آذرتاش در نهایت با هشدار اینکه علل بیمیلی جنسی در زنان هر چه که باشد نیازمند بررسی و درمان بهموقع است، گفت: «در صورتی که زوجی احساس میکند، دچار اختلال بیمیلی است، بهتر است این مساله را جدی بگیرند. بروز این اختلال میتواند منجر به کاهش روابط عاطفی و صمیمیت در زندگی مشترک شود و عواقب جبرانناپذیری را در زندگی مشترک بر جای بگذارد و حتی ممکن است به قهر و جدایی بین زوجین منجر شوند. بنابراین هر چه زودتر به متخصص مربوطه مراجعه کنند تا اقدامهای درمانی لازم با توجه به علل مؤثر در بروز این اختلالات صورت بگیرد.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
پزشکی ,
,
:: برچسبها:
بی میلی جنسی ، بی میلی جنسی زنان ، سرد مزاجی ، سلامت جنسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
ميگويند امينالسلطان بيسر و صدا از عمارت شهرياش بيرون ميزد (غيبش ميزد) و بيخبر به فضاي اين باغ پناه ميبرد. از اين روي دوستان باخبر از موضوع آنجا را «باغ غيبي» ميخواندند.
مجله منزل - سارا مشفق نیا: در فرهنگ دهخدا جلد يازدهم خيلي مختصر و مفيد آورده شده كه قيطريه ده كوچكي است. شايد اين روزها با اين تراكم ملك و جمعيت و اين همه برج سر به فلك كشيده باورش سخت باشد اما در روزگاري نه چندان دور در قيطريه بناي مهمي به جز خانههاي روستايي وجود نداشت تا آنكه ميرزا علياصغرخان اتابك، صدراعظم سه پادشاه آخر قاجار پايش به آنجا باز شد.
ماجرا از اين قرار بود كه در آن ايام به دليل آنكه تهران محدوده كوچكي بود، كمتر كسي ميتوانست عمل خلاف عرف و شرع و قانونش را از چشم عوام دور نگاه دارد چراكه تمامي ساكنان شهر از آمد و رفت خانهاش آگاهي مییافتند. اتابك هم كه نسبت به اين مساله واقف بود، تصميم گرفت براي فراهم كردن اسباب تفريح و استراحت خود دو قطعه باغ متعلق به نظامالدولـه و آصفالسلطنه و مقداري هم از اراضي مجاور را ادغام كند و باغي وسيع پديد آورد؛ باغي با عمارت بيروني و اندروني تا هر وقت دلش خواست براي خوشگذراني و فرار از اغيار به باغ قيطريهاش پناه ببرد و به قولي غيبش بزند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
سبک معماری ، قاجار ، باروک ایرانی ، باغ غیبی ، فرهنگسرای ملل ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
ستاره های هالیوود در دوران نوجوانی! به نظرم دیدن این تصاویر خالی از لطف نیست و شما را حداقل برای دقایقی سرگرم خواهد کرد. به تصاویر نگاهی بیاندازید، آیا می توانید این ستاره ها را تشخیص دهید؟
برترین ها: ستاره های هالیوود در دوران نوجوانی! به نظرم دیدن این تصاویر خالی از لطف نیست و شما را حداقل برای دقایقی سرگرم خواهد کرد. به تصاویر نگاهی بیاندازید، آیا می توانید این ستاره ها را تشخیص دهید؟
1. آنجلینا جولی
آنجلینا جولی هنرپیشه و کارگردان آمریکایی است که بارها و بارها توسط مجلات و مراسم مختلف به عنوان زیباترین، جذابترین و بهترین مادر بازیگر و... انتخاب شده است. همچنین او توانسته سه بار جایزه گلدن گلوب، دو بار جایزه اتحادیه بازیگران سینما و یک بار جایزه اسکار را از آن خود کند. او پس از ازدواج با برد پیت، از نام «آنجلینا جولی پیت» استفاده میکند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
ستاره های هالیوود ، هالیوود ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
زمان های مرده یعنی زمان های بی کنشی؛ یعنی همان وقت هایی که مدام منتظریم تمام شوند تا بتوانیم خیلی جدی به زندگی روزمره خودمان ادامه بدهیم. با کلافگی و بی حوصلگی به زمین و زمان نگاه می کنیم و منتظریم به مقصد برسیم.
هفته نامه همشهری جوان: زمان های مرده یعنی زمان های بی کنشی؛ یعنی همان وقت هایی که مدام منتظریم تمام شوند تا بتوانیم خیلی جدی به زندگی روزمره خودمان ادامه بدهیم. با کلافگی و بی حوصلگی به زمین و زمان نگاه می کنیم و منتظریم به مقصد برسیم. مدام توی دل مان می گوییم: نچ دیر شد! مرتب دلشوره می گیریم که کلی کار سرمان ریخته اما این ترافیک لعنتی تمام نمی شود یا قرار نیست با اتوبوس سواری به مقصد برسیم.
انگار تا به حال کسی به ما یاد نداده است که همین لحظه ها و ساعت ها و دقیقه هایی که آرزو می کنیم زودتر بگذرند و تمام شوند تا ما به کارمان برسیم، خودشان فرصت هایی استثنایی هستند اما همه آدم ها بلد نیستند این فرصت ها را ببینند. درست مثل آن شخصی که می گفت رفته است جنگل را ببیند اما درختان مانع دید او شده اند!
حالا می خواهیم به شما نشان بدهیم که در 20 دقیقه غیر از آب پز کردن یک تخم مرغ و درست کردن یک بادبادک و باد کردن 10 عدد بادکنک و پاک کردن نیم کیلو سبزی خوردن، کارهای مهم دیگری هم می توان انجام داد!
قابل توجه معتادان محترم
اگر توی اتوبوس یا هر وسیله نقلیه دیگری گیر کرده اید و تا رسیدن به مقصد مورد نظرتان اقلا 20 دقیقه زمان دارید، می توانید در این مدت غیر از فرو کردن هدفون توی گوش و شنیدن موسیقی های تکراری، کارهای دیگری هم انجام بدهید. البته شانس با شما یار خواهد بود اگر اینترنت همراه داشته باشید. در این صورت است که واقعا می توانید اسم خودتان را در لیست مرفهین بی درد ثبت کنید.
پاکسازی
احتمالا شما هم در صندوق ورودی ایمیل یا جی میل تان هزار و یک نامه نخوانده دارید که در لیست انتظار به سر می برند تا بخت شان باز شود. ممکن است شما هم مثل بسیاری از مردم منتظر یک فرصت خوب و تپل هستید تا کلا ایمیل تان را پاکسازی کنید.
باور کنید آن فرصتی که همیشه منتظرش هستید، هیچ وقت به سراغ تان نخواهد آمد. اگر غیر از این بود، الان اوضاع ایمیل شما آنقدر خراب نبود که حتی خودتان هم جرأت نکنید آن را باز و بررسی کنید. پس یک برنامه بلندمدت برای سر و سامان دادن به پیام های ایمیل تان داشته باشید که در همین وقت های مرده آن را انجام بدهید.
به پیام هایی که نیاز به جواب دارند، پاسخ بدهید. اسم ها را شناسایی کنید و پیام های غیرقابل استفاده را پاک کنید. ایده دسته بندی موضوعی و محتوایی ایمیل ها هم می تواند به شما کمک کند. منظم کردن هر چیزی که به زندگی شما مربوط است، می تواند ذهن شما را از آشفتگی دور و به آرامش نزدیک و نزدیک تر کند.
صفر کردن نوتیف ها
اصلا لازم نیست ما این همه زحمت بکشیم و برای تان بنویسیم که به سراغ تلگرام یا شبکه های ارتباطی روی موبایل تان بروید و آنها را صفر کنید چون به احتمال خیلی زیاد خودتان بعد از سوار شدن به اتوبوس یا تاکسی، اولین کاری که می کنید، در آوردن موبایل و باز کردن این نرم افزارهای ارتباطی است اما می خواهیم این بار یک پیشنهاد دیگر بدهیم.
این دفعه به جای اینکه فقط تند تند صفحه های کانال ها و گروه های تلگرام را بدون خواندن دقیق محتوای آن اسکرول کنید، کمی روی اسم گروه ها مکث کنید. با خودتان درباره اینکه چرا در این گروه ها عضو هستید و چه استفاده ای از آنها می برید، فکر کنید. درباره اینکه از بین عددهای بالای سه رقم نوتیفیکیشن های گروه ها چند عدد از آن پیام ها به درد شما می خورد با خودتان روراست باشید. درباره وقتی که برای خواندن و فعالیت در آنها صرف می کنید، حساب و کتاب کنید.
گروه هایی را که فعالیت های موازی دارند، شناسایی کنید. خلاصه اینکه می توانید در 20 دقیقه با یک حساب سرانگشتی و نگه داشتن چند ثانیه ای انگشت تان روی اسم گروه ها، بار خودتان را هم سبک تر کنید.
به بازار بروید
در بین نرم افزارهای جدیدی که هر روز به کلکسیون اپ ها اضافه می شوند، چرخی بزنید و آنهایی را که احتمالا بیشتر به درد شما می خورند و به کارتان می آیند، بررسی کنید. آنها را دانلود کرده و میزان کارآیی شان را برای خودتان محک بزنید اما این کار را فقط به همین زمان مرده اختصاص بدهید تا رفت و آمدتان به دنیای اپلیکیشن ها دست خودتان باشد و در این دنیا غرق نشوید. با کنترل زمان برای برنامه بررسی اپ های تازه و جدید، علاوه بر اینکه به زمان مرده خود جان می دهید، باعث نجات بقیه زمان های مفید روزانه می شوید.
گوگل گردی کنید
شما در هر موقعیتی که باشید، احتمالا ذهن تان درگیر موضوع مهمی است که چیز زیادی از آن نمی دانید؛ مثلا اگر دانشجو باشید و چند هفته از زمان شما برای انتخاب موضوع تحقیق تان گذشته باشد و شما هنوز هیچ کاری برای انجام تحقیق انجام نداده باشید، همین 20 دقیقه بهترین فرصت برای انجام مقدمات این کار است.
درباره موضوع تحقیق یا درس یا کنفرانس تان سرچ کنید. هر چند که با زیر و رو کردن گوگل و باقی موتورهای جستجو ممکن است به نتایج معتبر و مستندی نرسید اما اقلا حاشیه های مربوط به موضوع تان را پیدا می کنید و ذهن تان با پایه و اساس موضوع آشنا می شود.
اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارند به خانه برسند و با آرامش و در لباس های گشاد خانگی روی تخت ولو شوند و بعد برای کارهای شان دست به سرچ شوند، لطفا این اخلاق را ترک کنید. از این زمان های مرده برای انجام مقدمات تحقیق ها و پژوهش های تان استفاده کنید. به ما گوش کنید، ضرری ندارد!
ببینید دنیا دست کیست؟
بهتر است نسبت به راست و دروغ بودن این همه پیامی که از شبکه های موبایلی و مجازی به دست تان می رسد، حساس باشید. قطعا پذیرفتن بی چون و چرای همه آن پیام ها حتی اگر منبعی در آنها ذکر شده باشد، ساده لوحی است. زحمت بکشید و با موبایل تان درباره پیام ها و عکس هایی که در طول روز به دست تان رسیده، جستجو کنید. اگر به نتایج جالبی رسیدید که حتما هم می رسید، گروه های پخش کننده آن محتوا را هم در جریان بگذارید.
در این صورت هم ماجرا را برای خودتان حل می کنید و هم عده ای چشم و گوش بسته را از جهل و بی خبری نجات می دهید. 20 دقیقه در روز زمان خوبی برای زیر و رو کردن خبرگزاری های مختلف و مطلع شدن از اخبار روزانه است.
گذر از لحظه های سخت بدون آنتن
بالاخره شما هم ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که به هر دلیلی روی موبایل تان اینترنت نداشته باشید. از آنجا که از وقتی چشم باز کرده اید با اینترنت سلام و علیک کرده اید و با آن بزرگ شده اید، احتمالا نمی دانید بدون همراهی این عزیز نازنین چطور باید اوضاع را سر و سامان بدهید اما 20 دقیقه های سرنوشت ساز مهمتر از آن هستند که شما به خودتان اجازه بدهید به راحتی از کنارشان بگذرید.
گوش کردنی ها را به صف کنید
بهتر است سر فرصت برای خودتان یک آرشیو از همه فایل هایی که دوست دارید گوش بدهید، بسازید. فایل های صوتی مثل آموزش زبان، حفظ قرآن، کتاب های صوتی، سخنرانی ها و ... آن وقت می توانید با خیال راحت و در نهایت آرامش به شیشه پنجره اتوبوس خیره شوید و به بیرون و هوای پاییزی نگاه کنید و به فایل های صوتی مورد علاقه تان گوش بسپارید اما بهتر است فایل هایی را انتخاب کنید که گره ای از مشکلات زندگی شما باز و کارهای عقب مانده روی زمین پهن شده شما را کمی جمع کنند.
نوت برداری کنید
اگر روی موبایل تان یک نرم افزار یادداشت کردن سریع داشته باشید، کارتان خیلی راحت می شود. شما برای اینکه فردای بهتری داشته باشید باید روزی چند دقیقه وقت بگذارید و برای روز بعد اقلا یک برنامه کلی تنظیم کنید. پس چه زمانی بهتر از این 20 دقیقه مرده توی اتوبوس و تاکسی؟
این وقت های مرده را با برنامه ریزی کلی و جزئی برای روز بعد، زنده کنید. برای مثال توی برگه یادداشت دیجیتالی بنویسید:
- تماس با فلانی و فلانی بابت تنظیم زمان جلسه درباره آن کار مشترک.
- به استاد ایمیل بزنم.
- کشوی آخر کمدم رو مرتب کنم.
- لباس بشورم.
صداهای خوب را بشنوید
با خودتان فکر کنید که چند وقت است صدای مادربزرگ یا دایی و خاله عزیزتان را نشنیده اید؟ از دختر عمه و پسر دایی تان چند وقت است که بی خبرید؟ درست است که به برکت گروه های مجازی فامیلی پیام های فورواردی و عکس های پروفایل آنها را می بینید اما خود واقعی و حضورشان را چه مدت است، حس نکرده اید؟ حتما و بدون شک اولین و محکم ترین بهانه شما برای اتفاق، وقت نداشتن است. حالا که اقلا روزی 20 دقیقه وقت مرده استفاده نشده دارید، بفرمایید این شما و این میدان!
روی زمین مانده ها را بلند کنید
اگر پروژه یا طرح یا ایده ای در ذهن تان دارید که مدت هاست آن گوشه های مغزتان در حال خاک خوردن است و شما هرگز وقت بیرون کشیدن و میدان دادن به این ایده را ندارید، یک یا علی بگویید و از همین صندلی اتوبوس شروع کنید؛ بله دقیقا از همین جا.
حتما لازم نیست برای شروع کارهای بزرگ، کت و شلوار و لباس رسمی بپوشید و خیلی شیک و مجلسی پشت یک میز بنشینید و فنجان قهوه در دست، شروع کنید. می توانید در موبایل تان یک فایل درست کنید و همه حاشیه ها و جزییات طرح و ایده ذهنی تان را آنجا پیاده کنید. تصور کنید که وقتی هر روز این کار را انجام بدهید، بعد از گذشت یکی دو ماه چه فایل کاملی از باران فکری خودتان درباره ایده مورد نظر، توی دست تان دارید؟
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
تاکسی ، مترو ، اتوبوس ، ترافیک ، اوقات بیکاری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
مدگرایی پدیده ای است که کم و بیش در میان همه اقشار جامعه جود دارد اما با این حال امروزه جوانان بیش از حد مدگرا شده اند.
ماهنامه مطب - اردلان آزاد: مدگرایی پدیده ای است که کم و بیش در میان همه اقشار جامعه جود دارد اما با این حال امروزه جوانان بیش از حد مدگرا شده اند. واقعیت این است که پیروی از مد گاه سلامتی را به خطر می اندازد. به برخی از مدگرایی های افراطی در ذیل اشاره می شود.
کفش های پاشنه بلند
پوشیدن کفش های پاشنه بلند مشکلات فراوانی را برای پا به بار خواهد آورد که شامل پیچ خوردگی مچ پا، پینه بستن پا و حتی مشکلات اساسی مانند آسیب تاندون، آسیب عصبی و مرگ استخوان نیز است. متخصصان سلامت پا می گویند هر چه پاشنه کفش بزرگتر باشد وزن بیشتری روی قوزک پا وارد می شود و در نتیجه احساس درد در فرد شکل می گیرد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
مد و پوشاک ، مد ، مدگرایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 7 آذر 1394
|
|
در این مطلب تصاویری از شهرهای کوچک و بسیار زیبا و رویایی جهان را خواهید دید، امیدواریم از دیدن آن ها لذت ببرید.
وب سایت لاپلاس: در این مطلب تصاویری از شهرهای کوچک و بسیار زیبا و رویایی جهان را خواهید دید، امیدواریم از دیدن آن ها لذت ببرید.
۱-گارمیش-پارتنکیرشن- باواریا- آلمان
باواریای همیشه زیبا… این شهر در ارتفاعات کوه زوگسپیتز قرار دارد و چون در ارتفاع ۳۰۰۰ متری قرار گرفته، در آلمان شهری از لحاظ ارتفاع محل ساخت نمیتواند با آن رقابت کند. شهر اصلاً به دو شهرک تقسیم میشد، یکی رمی و دیگری توتنی. در جریان المپیک زمستانی سال ۱۹۳۶، این دو شهرک با هم تلفیق شدند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
سرگرمی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
گردشگری ، شهرهای کوچک ، منظر دیدنی ، تبت ، راین ، جهانگردی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 5 آذر 1394
|
|
قرار گرفتن در قالب نقش های تاریخی برای هر بازیگری جذاب است. آن هم نقش یکی از شخصیت های مهم تاریخ معاصر کشورمان.
وب سایت باني فيلم - زینب علیپور: قرار گرفتن در قالب نقش های تاریخی برای هر بازیگری جذاب است. آن هم نقش یکی از شخصیت های مهم تاریخ معاصر کشورمان.
حسین نورعلی که در مجموعه «معمای شاه» نقش محمدرضا پهلوی را بازی کرده، از آن دست هنرمندانی است که توانسته با بازی قابل قبولی که از همین ابتدای کار داشته به خوبی دیده شود.
گرچه کمی دیر این فرصت برای وی مهیا شد تا با یک نقش و کار خوب دیده شود. اما به گفته خودش تمام تلاشش را بکار گرفت تا بتواند نقشی را که به وی سپرده شده، باور پذیر ایفا کند. به همین بهانه با وی گفت و گویی پیرامون این نقش داشتیم که می خوانید:
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
فرهنگ و هنر ,
,
:: برچسبها:
سریال معما شاه ، نقش محمد رضا پهلوی ، حسین نورعلی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 5 آذر 1394
|
|
آیا استرس می تواند باعث خون دماغ شود؟ بسیاری از مردم می خواهند بدانند که چرا آنها هر زمان که تحت فشار هستند دچار یک خونریزی بینی می شوند.
وب سایت رژیم سلامتی: استرس سبب خون دماغ می شود. استرس می تواند به عوارض بسیاری منجر شود آیا استرس می تواند باعث خون دماغ شود؟ بسیاری از مردم می خواهند بدانند که چرا آنها هر زمان که تحت فشار هستند دچار یک خونریزی بینی می شوند. شما چندین رگ خونی نازک درست در زیر دیواره بینی خود دارید این رگهای خونی ممکن است به دلیل مصدومیت و یا دلایل دیگر ترک برداشته و سبب خون دماغ شود دو نوع خون دماغ وجود دارد اگر خونریزی در سپتوم پایین تر از سوراخ های بینی رخ دهد آن خون دماغ قدامی است اگر خونریزی در پشت بینی شما رخ دهد این خون دماغ خلفی است خون دماغ خلفی معمولاً جدی تر است زیرا تشخیص آن سخت و حتی می تواند سبب ضربه به گلو شود عوامل مختلف می تواند سبب خون دماغ شود اما بسیاری از مردم فکر می کنند استرس در آن نقش بازی دارد آیا ممکن است استرس در خون دماغ نقش داشته باشد؟ در اینجا به این سوال جواب داده می شود.
آیا استرس ممکن است سبب خون دماغ شود؟تحقیقات نشان می دهد در حالی که استرس یک عامل مستقیم خونریزی بینی نیست ممکن است به عنوان یک محرک در بسیاری از موارد موثر باشد این معمولاً زمانی که فشار خون با توجه به استرس افزایش می یابد اتفاق می افتد فشار خون بالا ممکن است باعث یک رگ خونی نازک در بینی شود و آن رگ ترک بر دارد زمانی که شما به طور مداوم تحت استرس هستید مغز شما چگونه رفتار می کند و چگونه می تواند بر خونریزی بینی تاثیر داشته باشد مغز تغییرات خاصی در بدن برای مقابله با استرس می سازد که معمولاً در نتیجه آن فشار خون افزایش می یابد زمانی که شما تحت فشار ثابت هستند فشار خون همچنان افزایش می یابد و این منجر به تجمع فشار در داخل عروق خونی می شود شریان ظریف در حفره بینی معمولاً اولین جا برای پاسخ به این تغییر در فشار هستند و این منجر به یک خونریزی بینی می شود. این مهم است توجه داشته باشید که اضطراب معمولاً باعث خون دماغ نمی شود مگر اینکه عوامل دیگر در آن نقش داشته باشد و ممکن است زمانی که داخل بینی در اثر تماس با مواد دارویی، اسپری های بینی و یا یک سرماخوردگی یا آنفولانزا ضعیف شده باشد رخ دهد. چگونه بدانیم تحت فشار هستیم؟حالا شما می دانید که استرس چگونه باعث خون دماغ می شود و باید نشانه هایی استرس را بشناسید تا بتوانید از نتایج ناخواسته مهم مانند خون دماغ جلوگیری کنید بسیاری از علائم عاطفی، جسمی و شناختی وجود دارد. علائم عاطفیبه آسانی نا امید، آشفته و بدخلق شدن. احساس ضعف داشتن، مانند همه چیز خارج از کنترل است. داشتن مشکل در تمرکز. داشتن خودباوری پایین با احساس افسردگی. داشتن مشکل اجتماعی. علائم فیزیکیسردرد. انرژی پایین. ناراحتی معده، از جمله یبوست، اسهال و تهوع. بی خوابی. درد قفسه سینه با تپش قلب. از دست دادن میل جنسی. عفونت های مکرر و سرماخوردگی. خشکی دهان. عصبی بودن، صدای زنگ در گوش و عرق کردن دست و پا. دندان قرچه و فشار دادن فکها. نشانه های شناختیافکار تکرار شونده. دائم نگران بودن. ناتوانی در تمرکز. بهم ریختگی. قضاوت ضعیف. بدبین.
علائم رفتاریاز دست دادن اشتها یا پرخوری. اجتناب از مسئولیت. افزایش استفاده از داروها، الکل و غیره. احساس عصبی با رفتارهای مانند بی قراری، جویدن ناخن و غیره. اگر استرس مرتبط با خون دماغ دارید چه کار باید انجام دهید؟ شما می دانید که استرس سبب خون دماغ می شود شما همچنین علائم و نشانه های استرس را می دانید اگر شما می دانید که تحت استرس هستند و خون دماغ شدن های شما مرتبط با استرس است چه باید انجام دهید؟ تنفس خود را ریلاکس کنید: شما باید تنفس خود را کنترل کنید زیرا تنفس سنگین ضربان قلب را افزایش می دهد شما باید سعی کنید داخل یک پاکت کاغذی تنفس کنید و بینی خود را از پشت با دست بگیرید. خودتان را هیدراته نگه دارید: از دست دادن آب بدن همه چیز را بدتر خواهد کرد شما نیاز به نوشیدن مقدار زیادی آب برای کمک به مرطوب نگه داشتن بینی خود دارید. در طول ماه های سرد مراقبت کنید: شما باید چیزی را در استر بینی خود قرار داده و در طول ماه های سرد بینی خود را مرطوب نگهدارید. یک راه خوب نگه داشتن مقداری وازلین و یا یک پماد آنتی بیوتیک مانند Neosporin یا باسیتراسین در بینی می باشد برای این کار از یک سواب پنبه ای استفاده کنید شما همچنین می توانید از اسپری های نمکی بینی استفاده کنید. نصب مرطوب کننده: شما باید یک مرطوب کننده در خانه خود نصب کرده و هوای خشک را مرطوب نمایید.
اقدامات احتیاطی زیر نیز به جلوگیری از خون دماغ کمک خواهد کردداشتن یک رژیم غذایی سالم. بیش از حد از مواد غذایی چرب و گوشت قرمز نخورید چرا که چنین مواد غذایی می تواند کلسترول را بالا ببرد و در نتیجه سبب بیماری شود آنچه که می خورید همچنین بر اضطراب و استرس شما تاثیر دارد زیرا سبب احساس تاسف در مورد غذا خوردن ناسالم خواهد شد عادات غذا خوردن ناسالم خود را تغییر دهید میوه ها و سبزیجات را به رژیم غذایی خود، برای سلامتی بهتر اضافه کنید. بیش از حد از نوشیدنی های کافئین دار مصرف نکنید. این نوشیدنی باعث افزایش ضربان قلب می شود این ممکن است به شما احساس نگرانی و حتی به یک حمله اضطراب تمام عیار منجر شود. فعال باشید و ورزش داشته باشید. بدن قوی تر موقعیت بهتری برای مقابله با محرک های استرس زا می باشد. ورزش منظم نیز شما را تقویت می کند اگر ورزش سبب خون دماغ می شود با دکتر خود مشورت نمایید. متمرکز شوید و خود را مشغول نگه دارید. شما لازم نیست که در مورد یک خونریزی بینی تمام وقت نگران باشید فقط مطمئن شوید که اقدامات پیشگیرانه را انجام می دهید و بر روی اهداف خود تمرکز کنید. چه چیزهای دیگر می تواند سبب خونریزی بینی می شود؟آیا استرس می تواند باعث خون دماغ شود؟ بله می شود آیا چیزهای دیگری هم وجود دارد که باعث خون دماغ شود؟ بله، وجود دارد شما ممکن است در نهایت یک خونریزی بینی در اثر دستکاری بینی و یا تخلیه بیش از حد بینی داشته باشید سایر علل خون دماغ شامل آلرژی، سینوزیت حاد، استفاده از آسپرین، مصرف کوکائین، سینوزیت حاد، مواد محرک شیمیایی (آمونیاک)، انحراف سپتوم بینی، ضربه به بینی و جسم خارجی در بینی می باشد استفاده بیش از حد از اسپری های بینی برای درمان آلرژی ممکن است سبب خون دماغ شود. برخی از علل کمتر شایع خونریزی بینی مانند مصرف الکل، سرطان خون، پورپورای ترومبوسیتوپنیک ایدیوپاتیک، جراحی بینی، پولیپ بینی، تومور بینی و یا بارداری سه ماهه دوم می باشد
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
پزشکی ,
,
:: برچسبها:
خون دماغ ، استرس ، خون دماغ خلفی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 5 آذر 1394
|
|
|
|
|
|
|